مرزهای سیاسی به پدیدهای فضایی اطلاق میشود که منعکس کننده قلمرو حاکمیت یک دولت بوده و مطابق قواعد خاص در مقابل حرکت انسان، انتقال کالا یا نشر افکار مانع ایجاد کند یا دست کم آن را محدود سازد(زرقانی،1386: 2). انسانها برای مشخص ساختن پیرامون فعالیت خود، آن گونه که با گستره فعالیت همسایه تداخل پیدا نکند، ناچار به تعیین خطوطی قراردادی در بخش پایانی و پیرامونی محیط زیست یا قلمرو خود هستند که گونه گسترش یافته این مفهوم خط پیرامونی است که بخش پایانی گستره فعالیت یک ملت را مشخص می سازد و جنبهای سیاسی پیدا میکند که مرز خوانده میشود(مجتهدزاده، 1381: 40). مرزها حدود ملتها و کشورها را مشخص کرده و بنابراین معرف کشور- ملتها هستند. مرزها به طور همزمان، ابزار سیاست کشور، تجلی و وسیله قدرت و تعیین کننده امنیت ملی هستند(میرحیدر،1375: 141).
مرزها بر اساس وظیفه و نقشی که ایفاء میکنند انواع گوناگونی دارند و نامهای خاصی به خود میگیرند. جغرافیدانان در مرحله اول مرزها را به دو دسته طبیعی و مصنوعی تقسیمبندی کردهاند: مرزهای طبیعی در ارتباط با سیماهای فیزیوگرافیک- توپوگرافیک مشخصی نظیر خطالرأس کوهها، خطالقعر رودها و دریاچهها تعیین میشوند. بسیاری از مرزهای بینالمللی در امتداد رشته کوهها قرار دارند. مثل کوههای آند، آلپ و هیمالیا که در همگی آنها مرز وجود دارد یا رودخانه آمودریا که مرز بین چندین کشور است(مجتهدزاده،1381: 19). اما مرزهای طبیعی به طور همیشگی از ثبات برخوردار نیستند و گاهی مشکلاتی را ایجاد میکنند، مخصوصاً با تغییر مسیر و طغیان رودخانهها، این مشکلات بیشتر میشوند که نمونه بارز آن بخشی از رودخانه هیرمند و دریاچه هامون است که مرز مشترک بین ایران و افغانستان را تشکیل میدهند. نوع دیگر مرزها مصنوعی یا هندسی میباشند که عمدتاً با استفاده از خطوط مدارات و نصفالنهارات تعیین شده و اکثراً در کشورهای آمریکا و آفریقا وجود دارند.
ادامه مطلب ...
به طور کلی ویژگیهای محیط امنیتی ایران به شرح زیر است:
- فقدان هم پیمان استراتژیک در سطح منطقه و عدم عضویت در پیمانهای نظامی- امنیتی.
- وجود پایگاههای نظامی متعدد در کشورهای پاکستان و افغانستان و استقرار نیروهای نظامی آمریکا در این کشورها.
- وجود گروههای تروریستی در حواشی و مناطق مرزی کشور(جندالله، فرقان و ...).
- وجود اقلیتهای فضایی و اکولوژیک(کشورهای چند ملیتی)، بیشتر واحدهای سیاسی اطراف ایران دارای اقلیتهای قومی و مذهبی میباشند.
- در اختیار داشتن موقعیت مرکزی و حلقه ارتباط 5 حوزة ژئوپلیتیکی خاورمیانه، خلیج فارس، شبه قاره، آسیای مرکزی و قفقاز.
– تجمع دولتهای شکننده در محیط امنیتی ایران(افغانستان، پاکستان، و ...).
- حضور ناتو در حوزههای ژئوپلیتیکی پیرامون کشور(افغانستان، عراق، آسیای مرکزی و....).
- درگیریها و اختلافات مرزی و ارضی در محیط امنیتی ایران(اعظمی ودبیری،1389: 6).
چکیده
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و تأسیس جمهوریهای تازه استقلال یافته در آسیای مرکزی، یکی از مهمترین تحولات تاریخ معاصر به شمار میرود. این تحولات، نه تنها واقعیتهای مربوط به مرزهای سیاسی را تغییر داد، بلکه چهره مناسبات جدیدی را در عرصه مسائل اقتصادی و فرهنگی مابین این کشورها و کشورهای دیگر گشود. جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از کشورهای مهم منطقه و همسایه جنوبی آسیای مرکزی،به طور همزمان در چهار حوزه سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی در منطقه آسیای مرکزی، از فرصت های خاصی برخوردار بوده، ودر عین حال، با مشکلات و چالشهای خاصی نیزمواجه است. بطور منطقی، دستیابی به تحلیلی واقع بینانه، فراگیر و کاربردی نسبت به هر یک از محورهای مورد اشاره می تواند به عنوان مقدمه ای مناسب و کارگشا برای پیشبرد اهداف رفتار خارجی این دولت در حوزه جغرافیایی آسیای مرکزی مفید باشد.در هرصورت کاهش ضریب منفی عوامل بحران آفرین و تبدیل کردن تهدید ها و چالشهای موجود به فرصت های مورد نظر، در کنار تقویت وتعمیق فرصت های موجود، یکی از ابتدایی ترین و در عین حال نافذ ترین کارکردی است که نظام تصمیم سازی خارجی هر دولتی چون ایران در ارتباط با "مناطق حساس" چون آسیای مرکزی باید داشته باشد. در مقاله حاضر، با روش توصیفی- تحلیلی به تشریح نقش تحولات مرزی در همگرایی و واگرایی ایران با آسیای مرکزی می پردازیم.
واژگان کلیدی: مرز، همگرایی، واگرایی، ایران، آسیای مرکزی
ادامه مطلب ...
دکتر محسن مدیرشانهچی(دانشیار گروه علوم سیاسی. دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد)
معصومه دهمرده(کارشناس ارشد علوم سیاسی)
چکیده
مسأله چگونگی ایجاد انسجام و وحدت ملی، یکی از مهمترین دغدغههای حکومتهاست. از این رو شناخت و بررسی سوابق تاریخی، پیشینه و ارزشهای فرهنگی و مذهبی اقوام در یک منطقه، میتواند حکومتها را در ایجاد هماهنگی با اقوام و تأمین امنیت در منطقه یاری سازد. بلوچستانی که امروزه در داخل مرزهای ایران میشناسیم؛ بخشی از بلوچستانی است که تا قبل از قتل نادرشاه تماماً تابعی از حکومت ایران بوده است و در حال حاضر قسمتی از آن به تزویر انگلیسیها تحت عنوان بلوچستان شرقی، بخشی از کشور پاکستان را تشکیل میدهد. سیستان و بلوچستان از حیث وجود گروههای ذینفوذ قومی شرایط منحصر به فردی را در سطح کشور دارد و از گروههای قومی و مذهبی متعددی تشکیل شده است و هر کدام از گروههای قومی و مذهبی وظایف خاص خود را در استان دارند. با توجه به نقشی که این گروهها دارند؛ تأثیرات خاص خود را بر جامعه تحت نفوذشان خواهند داشت. یکی از گروههای ذینفوذ مهم در سیستان و بلوچستان، سران طوایف میباشند. سنت، دین و مذهب در جامعه فوق به سران طوایف نقشها و وظایف منحصر به فرد داده که میتوانند باعث انسجام سیاسی، مذهبی و قومی در استان شده و زمینه مشارکت افراد در امور سیاسی و باعث همکاری و اتحاد گروههای مذهبی، قومی شوند. پس به صورت کلی میتوان گفت که استان سیستان و بلوچستان، به دلیل تنوع قومی و مذهبی و جایگاه مهمی که سران طوایف در بین مردم دارند میتواند الگوی مناسبی برای اتحاد و انسجام ملی باشد. مقاله حاضر به بررسی و تحلیل نقش و جایگاه نخبگان و سران طوایف قوم بلوچ در واگرایی و همپیوندی ملی(مطالعه موردی منطقه بلوچستان) میپردازد که گروهها و طبقات ذکر شده، چه نقش و وظایفی را در ایجاد همپیوندهای ملی دینی، مذهبی و قومی میتوانند داشته باشند و آن را مورد واکاوی قرار میدهد. روش تحقیقی که در این مقاله استفاده شده، روش توصیفی – تحلیلی است که در ادامه با روش کتابخانهای و از طریق تحقیق و تفحص در کتب و مقالات علمی به تجزیه و تحلیل مطالب در خصوص موضوع تحقیق پرداخته شده است.
واژگانکلیدی: قومگرایی، واگرایی، همپیوندی ملی، قوم بلوچ، سیستان و بلوچستان، ایران.
ادامه مطلب ...
چکیده
جایگاه ایران در نظریات ژئوپلیتیک عمدتاً ناشی از این واقعیت است که این کشور از خلیجفارس و دریایعمان به دریای آزاد راه دارد و دارای موقعیت گذرگاهی است. از یک سو مهمترین ویژگیهای ایران، استقرار آن در منطقهای حایل است که بدان یک نقش برجسته گذرگاهی بخشیده است، گذرگاه میان قارههای بزرگ جهان، میان چند قلمرو بزرگ جغراقیایی و میان چند حوزه دیرینه فرهنگی. از سوی دیگر وجود ذخایر عظیم سوختهای فسیلی در زیر بستر خلیجفارس و اعماق خاک کشورهای منطقه و نیاز روز افزونی که جهان به این منابع دارد، موقعیت ژئوپلیتیکی ایران را تبدیل به یک موقعیت ژئوپلیتیکی در جهان ساخته است. به گونهای که انطباق موقعیتهای ممتاز ژئوپلیتیکی، ژئواستراتژیکی و ژئواکونومیکی بر یکدیگر کشور ایران را به عنوان یکی از نواحی پر اهمیت جهان مطرح ساخته است. ایران تا پایان جنگ سرد از لحاظ ژئوپلیتیکی نقش حائل بین منافع قدرتهای بزرگ را در سیاست جهانی داشته است. با فروپاشی اتحاد جمایرشوروی تغیرات عمدهای در حوزه مفهومی ژئوپلیتیک روی داد. به گونهای که ژئوپلیتیک از رهیافت نظامی و ژئواستراتژیک، رویکرد ژئواکونومیک یافت. منظور از ژئوپلیتیک جدید ایران توجه به حوزه های نفوذی جدیدی است که بعد از فروپاشی شوروی و تغیر نقشه سیاسی منطقه برای ایران به وجود آمده است. این حوزههای نفوذی میتواند در زمینه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی باشد. در عین حال ژئوپلیتیک جدید برای ایران مشکلات امنیتی و مرزی به همراه آورده است که باید مورد توجه دقیق قرار گیرد. در این مقاله با روش تحلیلی- کاربردی به بررسی ژئوپلیتیک و محیط امنیتی جمهوری اسلامی ایران میبپردازیم.
کلیدواژه: ژئوپلیتیک، موقعیت ایران، فروپاشی شوروی، خلیجفارس.
ادامه مطلب ...
چکیده
تأمین امنیت مرزها، همواره یکی از موضوعات مهم و کاربردی در جغرافیای سیاسی میباشد که نه تنها با گذشت زمان از اهمیت آن کم نشده، بلکه معیارها و مسائل جدیدی نیز به آن اضافه گردیده است. در حقیقت آن چه که امروز همه درباره آن متفقالقولند؛ این است که داشتن مرزهای مطمئن و امن در اجرای سیاست حسن همجواری و اعمال حاکمیت دولت در هر کشوری نقش کلیدی و هدایت کننده داشته و از کاربرد وسیعی برخوردار میباشد، پیچیدگی مسائل مرزی در عصر کنونی، ضرورت توجه به ابعاد گوناگون آن را خصوصاً از بعد امنیتی بیشتر نمایان میسازد. افزون بر این تأثیرات مستقیم و گسترده مرزهای هر کشوری بر استقلال، تمامیت ارضی، حاکمیت ملی، امنیت ملی، امنیت داخلی، اوضاع اقتصادی و فرهنگی آن کشور، اهمیت پرداختن به تأثیرات امنیتی مرزها را آشکار میسازد. زمینهها و ریشههای بروز ناامنی و تهدید در مناطق مرزی شرق کشور بسیارند. از مهمترین مؤلفههای ناامنی در مرزهای جنوبشرقی و استان خراسان جنوبی میتوان به: سطح پایین رفاه و فرهنگ، تعارضهای قومی و مذهبی، وجود برخی جریانهای مرکزگریز، فعالیت جریانهای تند مذهبی متاثر از خارج مرزها، نبود کنترل کامل بر مناطق مرزی، فعالیت کم بازارچههای مرزی، جذبشدن در باندهای قاچاق و شرارت، توسعهنیافتگی، عدم کنترل و انسداد کامل مرزها و همچنین افزایش حضور نیروهای فرامنطهای در افغانستان اشاره نمود. در مقاله حاضر در صدد آنیم که با روشی توصیفی- تحلیلی به بررسی مهمترین چالشهای امنیتی در مرزهای جنوبشرقی و استان خراسان جنوبی بپردازیم.
کلیدواژهها: مرز، امنیت، تهدیدات، خراسان جنوبی.
ادامه مطلب ...
امنیت سیاسی
تفکیک امنیت سیاسی از سایر وجوه امنیت، امری پیچیده است. زیرا تفکیک امنیت سیاسی با امنیت(به معنای خاص امنیت) در عمل با مشکل روبرو خواهد بود. از این رو، گستره امنیت سیاسی، از امنیت یک نظام سیاسی، حاکمیت، دولت تا وجوهی از مسائل سیاسی در یک جامعه گسترده خواهد بود(جوادیریایی،1388: 53). بُعد سیاسی امنیت حفظ و دفاع از حکومت، ایدئولوژی سیاسی، شهروندان و حاکمیت یک کشور است و هر چیزی که بتواند این مسائل را به مخاطره اندازد، تهدید به شمار میرود(رفیع و جانباز،1388: 91). تهدید سیاسی، عموماً به عنوان زمینه ساز سایر تهدیدها و یا مکمل آنها نیز عمل میکند. به اعتباری میتوان چنین تلقی کرد که اساساً تهدید سیاسی متوجه تمامی سازمانهای دولتی است. هدف از تهدید ممکن است از فشار بر حکومت در مورد سیاست خاصی گرفته تا واژگونی حکومت، جداییطلبی و برهم زدن بافت سیاسی دولت برای تضعیف آن پیش از تهاجم نظامی، متفاوت باشد(بوزان،1378: 34). در دنیای معاصر شاید مهمترین تهدید خارجی علیه ثبات و امنیت سیاسی کشورها تروریسم باشد. تروریسم مثل سایر اشکال خشونت سیاسی، نه تنها امنیت افراد را به طور مستقیم تهدید میکند، بلکه احتمالاً تهدید نسبت به امنیت فردی- که دولت آنها را تأمین میکند افزایش مییابد و حتی امنیت کشورهای دیگر را در معرض تهدید قرار میدهد(مونکلر،1384: 224). ادامه مطلب ...
مفهوم امنیت
ماهیت در حقیقت پارادوکسیکال امنیت مانع از ارائه یک تعریف پذیرفته شده عمومی در این زمینه گردیده است. اصولاً امنیت یک امر نسبی است. در این زمینه «آزگود» معتقد است که «امنیت همانند خطر کیفیتی نامشخص است و امری نسبی است نه مطلق». نسبی بودن مفهوم امنیت بخشی به دلیل انتزاعی بودن و نبود تعریف مشخصی از این مفهوم و بخشی دیگر حاصل پیوند با مفاهیم نسبی دیگری نظیر منافع ملی، قدرت ملی، اقتدار ملی و ... است(نوریان،1387: 86 ). «امنیت مطلق»، اسطورهای است که جز در بستر گفتمانهای مرکزیتطلب امکان محک نیافته است. در جهان واقعی دستیابی به امنیت مطلق غیر ممکن است و هیچ کشوری نمیتواند از امنیت تام برخوردار باشد، زیرا امنیت مطلق برای یک کشور به معنی عدم امنیت مطلق برای دیگران است. امنیت بیش از آنکه واقعیتی عینی و بیرونی باشد، ماهیتی ذهنی و گفتمانی دارد. مفهوم امنیت صرفاً در یک رابطه همبستگی و یا جانشینی با مفاهیم دیگری همچون قدرت، منافع، اهداف، مصالح، تهدیدات و ... که همگی مفاهیمی مبهم، توسعهنیافته و سیال میباشند مصداق مییابد(قاسمپور،1388: 26).
امنیت از دیدگاههای متعددی مورد بررسی قرار گرفته است و صاحبنظران و متخصصان مختلف در این زمینه، نظریههای مختلفی ارائه دادهاند. منتسکیو، در زمینه امنیت میگوید: «بزرگترین امور در حکومت، ایجاد امنیت است و مقصود از امنیت تنها حفظ آزادی نیست؛ بلکه تأمین آزادی است». امنیت به مفهوم امروزی بیشتر به توسعه وابسته است. لذا امروزه، باید مفهوم امنیت را در دو جهت اصلی تعبیر و تفسیر کرد:
الف- از تأکید انحصاری بر امنیت داخلی به تأکید بیشتر بر امنیت مردم؛
ب- از امنیت نظامی به امنیت در ادامه توسعه انسانی(بوزان،1378: 175).
ادامه مطلب ...
رقابت گروههای مختلف با مذاهب گوناگون در یک کشور همواره میتواند یکی از کانونهای چالشبرانگیز در یک کشور و یا بین کشور با کشور دیگر باشد. مذهب در افغانستان نیز یکی از عوامل ناامنی در این کشور بوده است. تنشهای مذهبی به ویژه بین شیعه و سنی یا شیعه با دیگر مذاهب در افغانستان، پیامدهایی را برای ایران در برداشته است. عامل مذهب، همواره در مناسبات ایران و افغانستان ایفای نقش کرده است. هزارههای شیعه مذهب، همواره زیر فشار حکومتهای پشتون سنی مذهب، متوجه ایران بودهاند. دست کم در دو مقطع عامل مذهب پر رنگتر از سایر عوامل بوده است. یکی سیاست مذهبی دوران امیر عبدالرحمان خان که شیعیان افغانستان به شدت تحت فشار قرار گرفته و دیگری دوره طالبان که باز هم عامل مذهب، برای مردم افغانستان مشکلساز شد. در این دو دوره، ایران درگیر مشکل افغانستان بود. هزارهها و خاوریهای سیستان و خراسان را میتوان بقایای مهاجران هزارهای دانست که هر وقت تحت فشار قرار داشتند راه ایران را در پیش میگرفتهاند. ایران به اقلیت شیعه هزاره و در حد گستردهتر به جبهه متحد شمال و جمعیت اسلامی برهانالدین ربانی و اسماعیلخان در هرات نظر مثبت داشت. بنابراین، ایران خواسته یا ناخواسته درگیر بحران افغانستان شده است. انتظار شیعیان از ایران برای حمایت مادی و معنوی در مناسبات ایران و افغانستان از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. افغانستان و ایران نسبت به سرنوشت گروهها و جمعیتهای سنی و شیعه در کشورهای یکدیگر حساسند. حساسیت ایران به عنوان تنها دولت شیعی جهان در بین 61 کشور اسلامی در قبال مسلمانان شیعه به ویژه در کشورهای همجوار قابل درک است. در مقاله حاضر، در صدد آن هستیم که با روش توصیفی- تحلیلی به شناسایی، بررسی و تحلیل جایگاه شیعیان (هزارهها در روابط دو کشور ایران و افغانستان بپردازیم.
واژگانکلیدی: ایران، افغانستان، مذهب، تشیع، طالبان.
ادامه مطلب ...