جغرافیای سیاست

معصومه دهمرده

جغرافیای سیاست

معصومه دهمرده

مهم‌ترین عوامل مؤثر شرایط فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بر پدیده قتل در جامعه

 


چکیده

در دنیای کنونی، جرم مسئله‌ای اجتماعی، نه مشکل اخلاقی تلقی می‌شود. به همین دلیل است که سازمان‌های جهانی و پژوهش‌گران رشته‌های علمی مانند حقوق، جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و حتی گاه اقتصاد و مدیریت سعی کرده‌اند؛ آن را در ابعاد گسترده مورد کاوش علمی قرار دهند. از مهم‌ترین آسیب‌های مشترک در کلیه جوامع پدیده قتل نفس بوده، که معمولاً از آن با عنوان جرم و عاملان آن قاتل یاد می‌شود. انواع قتل‌ها ناشی از بروز عوامل و مؤلفه‌های متعددی می‌شود که ناشی از شرایط فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مجرمین انجام دهنده آن می‌باشد. پدیده قتل در یک جامعه متأثر از بررسی و تحلیل شاخص‌های چون: ساختارهای اجتماعی و نظام اعتقادی و هنجاری حاکم بر این ساختار و ارتباط آن با پدیده قتل، نوع معیشت و ارتباط آن با قتل و شاخص‌های مختلف اجتماعی و اقتصادی و ارتباط آنها با قتل می‌باشد. این عناصر هر کدام در برگیرنده شرایط و بسترهای برای ایجاد انواع قتل با نوع انگیزه و اهداف خاص خود می‌باشد. این مقاله برآن است که با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی و تحلیل مهم‌ترین عوامل مؤثر شرایط فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بر پدیده قتل در جامعه بپردازد.

واژگان‌کلیدی: جرم، جامعه، اقتصاد، فرهنگ، قتل.

   

مقدمه

مطالعه انحرافات و کجروی‌های اجتماعی و به اصطلاح، آسیب‌شناسی اجتماعی عبارت است از مطالعه و شناخت بی‌نظمی‌های اجتماعی. در واقع، آسیب‌شناسی اجتماعی مطالعه و ریشه‌یابی بی‌نظمی‌ها، ناهنجاری‌ها و آسیب‌هایی نظیر بیکاری، اعتیاد، فقر، خودکشی، طلاق، قتل، سرقت و ...، همراه با علل و شیوه‌های پیشگیری و درمان آنها و نیز مطالعه شرایط بیمارگونه و نابسامانی اجتماعی است. به عبارت دیگر، مطالعه خاستگاه اختلال‌ها، بی‌نظمی‌ها و نابسامانی‌های اجتماعی، آسیب‌شناسی اجتماعی است؛ زیرا اگر در جامعه‌ای هنجارها مراعات نشود، کجروی پدید می‌آید و رفتارها آسیب می‌بیند. یعنی آسیب، زمانی پدید می‌آید که از هنجارهای مقبول اجتماعی تخلفی صورت پذیرد. به بیان دیگر عدم پایبندی به هنجارهای اجتماعی موجب پیدایش آسیب اجتماعی است. از سوی دیگر، اگر رفتاری با انتظارات مشترک اعضای جامعه و یا یک گروه یا سازمان اجتماعی سازگار نباشد و بیشتر افراد آن را ناپسند و یا نادرست قلمداد کنند، کجروی اجتماعی تلقی می‌شود. سازمان یا هر جامعه‌ای از اعضای خود انتظار دارد که از ارزش‌ها و هنجارهای خود تبعیت کنند. اما طبیعی است که همواره افرادی که همساز و هماهنگ با ارزش‌ها و هنجارهای جامعه و یا سازمان باشند، هم‌نوا و یا سازگار و اشخاصی که بر خلاف هنجارهای اجتماعی رفتار کنند و بدان‌ها پایبند نباشند، افرادی ناهمنوا و ناسازگار می‌باشند. در واقع، کسانی که رفتار انحرافی و نابهنجار آنان دائمی باشد و زودگذر نباشد، کجرو و منحرف نامیده می‌شوند. این گونه رفتارها را انحراف اجتماعی و یا کجروی اجتماعی گویند. عوامل به وجود آورنده انحراف و کجروی در جوامع مختلف یکسان نیست و مناطق از نظر جرم، شدت و ضعف، تعداد و نیز عوامل متفاوتند. این تفاوت‌ها را می‌توان در شهرها، روستاها و حتی در مناطق مختلف و محله‌های یک شهر مشاهده کرد. در هر جامعه و محیطی سلسله عواملی همچون شرایط جغرافیایی، اقلیمی، وضعیت اجتماعی، سیاسی، موقعیت خانوادگی، تربیتی، شغلی و طرز فکر و نگرش خاصی حاکم است که هر یک از این‌ها در حسن رفتار و یا بدرفتاری افراد یک جامعه مؤثر است. شهرنشینی لجام گسیخته، گسترش حاشیه‌نشینی و فقر، اتلاف منابع و انرژی را به دنبال دارد. حاشیه‌نشینی در شهرها، با جرم رابطه مستقیمی دارد. تنوع و تجمل، اختلاف فاحش طبقات اجتماعی ساکن شهرهای بزرگ، تورم و گرانی هزینه‌های زندگی، موجب می‌شود تا افراد غیر کارآمد که درآمدشان زندگی ایشان را کفاف نمی‌دهد، برای تأمین نیازهای خود، دست به هر کاری هر چند غیر قانونی بزنند. از دیگر عوامل محیطی جرم، می‌توان فقر، بیکاری، تورم و شرایط بد اقتصادی را نام برد که بر همه آحاد جامعه، اقشار، گروه‌ها و نهادها تأثیر گذاشته و آنان را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

 

مباحث نظری

امنیت و جامعه امن به عنوان یکی از ضروری‌ترین بسترهای دوام و بقاء جوامع بشری تلقی شده است. انسان برای تسلط بر طبیعت، فرار از ناامنی و تهدید، تأمین نیازهای اساسی خود و در یک کلمه دست‌یابی به امنیت و احساس ایمنی، زندگی اجتماعی را برگزید و به موازات گسترش اجتماعات و با پیچیده‌تر شدن روابط و تعاملات اجتماع، وارد روابط گوناگونی شد که عرصه‌های زندگی را تحت عناوین اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ... از هم متمایز کرده و امنیت او را تحت‌الشعاع قرار داد. بدین ترتیب، بشر با تجمع و تشکیل جامعه، بستری نو برای تهدید امنیت خود فراهم آورد که از زندگی جمعی او ناشی می‌شد؛ او که برای فرار از ناامنی و دست‌یابی به احساس امنیت، جامعه را تشکیل داده بود، به زودی دریافت که این بار امنیت‌اش نه تنها از سوی طبیعت و عوامل طبیعی، بلکه از سوی انسان‌ها و عوامل گوناگون اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نیز تهدید می‌شود. از این رو دغدغه همیشگی او جهت دست‌یابی به احساس امنیت در مقوله‌ای جدید تحت عنوان احساس امنیت اجتماعی ظهور پیدا کرد(بیات و همکاران،1388: 70). بحث امنیت اجتماعی توانایی انجمن‌ها و سازمان‌ها را در شکل‌دهی زبان، فرهنگ، مذهب و رفتارهای ملی در نظر می‌گیرد. «امنیت اجتماعی» عبارتست از آرامش و آسودگی خاطری که هر جامعه موظف است برای اعضای خود ایجاد نماید. امنیت اجتماعی را غالباً به انواع شغلی، اقتصادی، سیاسی، قضایی و ... تقسیم کرده‌اند(صفوی،1381: 33). ال ویور، امنیت اجتماعی را توانایی جامعه برای حفظ ویژگی‌های اساسی‌اش تحت شرایط تغییر و تهدیدات واقعی و یا احتمالی تعریف می‌کند. ویور معتقد است تئوری امنیت اجتماعی بر هویت جمعی در مقیاس بزرگ مانند هویت‌های مذهبی و هویت‌های قومی متمرکز است که کارآیی و وظایفی مستقل از دولت دارند. معرفی برخی از آسیب‌های اجتماعی که ارتباط مستقیمی با امنیت عمومی دارند، به شرح ذیل است:

- آسیب‌های خانوادگی مانند اختلافات خانوادگی، طلاق، کودکان فراری و خیابانی،

- اختلال هنجاری(بر هم خوردن نظم هنجاری یا شکسته شدن هنجارهای اجتماعی)،

- انشعاب گفتمان مذهبی و پیدایش قرائت‌های جدید،

- بحران هویت در میان جوانان و نوجوانان،

- تعداد باندهای تبهکار و خلافکار،

- تعداد سلاح‌های گرم موجود در جامعه(قانونی و غیرقانونی)،

- تمایل به مهاجرت، میزان مهاجرت، مهاجرت‌های غیرقانونی،

- رشد بی‌کاری در جامعه،

- فاصله آرمان‌ها با واقعیت جامعه،

- کاهش احساس سعادت و خوشبختی در جامعه،

- منازعات و تضادهای اجتماعی اعم از منازعات و اختلافات قومی یا منازعات و تضادهای منطقه‌ای،

- نرخ بیکاری،

- نرخ ناهنجاری‌های خطرناک مثل قتل، سرقت، سرقت مسلحانه، تجاوز و ...،(دلاوری و رضایی، 1384: 65). در حقیقت تک‌تک این قبیل موارد می‌تواند آسیب‌های جدی و آثار و تبعات ژرفی بر جامعه بر جای گذارد و هم‌چنین هر یک از این عوامل، خرد و کلان در زمان و موقعیت‌های خاص خود می‌تواند منجر به یک بحران شوند.

 

یافته‌های تحقیق

- عوامل اقتصادی- سیاسی مؤثر بر قتل

رشد جمعیت و مشکلات دسترسی به منابع و بازار منجر به توجه گسترده‌تر به لزوم برقراری امنیت اقتصادی در جوامع شده است. فقر و محرومیت نه تنها منابع بحران‌ساز در داخل کشورها نیستند، بلکه موجب بروز تنش بین کشورهای مختلف نیز می‌شوند(بیلیس و اسمیت،1383 : 573). برخورداری از یک اقتصاد قوی و پر رونق به خودی خود یک مسئله امنیتی است. رمز «امنیت اقتصادی» این است که امکانات اقتصادی یا مادی جزو ارزش‌های اساسی است که باید تعقیب و حمایت کرد. امنیت اقتصادی یکی از دغدغه‌های اصلی بسیاری از کشورهای در حال توسعه بوده است، زیرا این کشورها در پی دست‌یابی به وحدت ملی یا «ملت‌سازی» بوده‌اند. اکثر این کشورها به طور مصنوعی بر اساس تصمیم قدرت‌های استعماری اروپا به وجود آمده‌اند و مرزهای‌شان هیچ یا چندان ارتباطی با جمعیت‌های چند قومی آنها ندارند(تریف و همکاران،1383: 283). مهم‌ترین عوامل اقتصادی- سیاسی مؤثر بر پدیده قتل عبارتنداز:

 

1- فقر

یکی از عوامل بسیار مهم در تبین جرم، فقر است. این عامل در بسیاری از مطالعات نظری و تجربی مورد توجه جدی قرار گرفته است. تلاش برای تبیین ارتباط فقر و جرم بر اساس ارتباط بین عواملی نظیر سوء‌تغذیه، خانه مسکونی غیربهداشتی، ازدحام و شلوغی محل زندگی و انجام فعالیت‌های غیرقانونی که به عنوان نتیجه‌ای از ناامیدی در کنار ناتوانی برای غلبه بر این شرایط است، بررسی می‌شود. در ادبیات اقتصادی دو نوع فقر وجود دارد: اول فقر مطلق که از طریق خط فقری که به عنوان تأمین حداقل هزینه‌های لازم در زندگی برای کسب رضایت در تأمین سلامت و بهداشت تعریف می‌شود، قابل اندازه‌گیری است. دوم، فقر نسبی که در این حالت فرد حداقل‌ها را داشته، لیکن نسبت به سایر گروه‌های درآمدی جامعه فقیر محسوب می‌شود(صادقی و همکاران، 1383: 65). فقر به طور مستقیم و یا غیرمستقیم باعث افزایش فعالیت‌های مجرمانه می‌شود. بنابراین استدلال می‌شود در هر جامعه‌ای، نرخ جرم رابطه مستقیم با نرخ فقر داشته باشد و افزایش فقر منجر به افزایش جرم گردد(صادقی و همکاران، 1383: 69). عدم بضاعت مالی کافی خانواده‌ها و ناتوانی در پاسخ‌گویی به نیازهای طبیعی و ضروری مانند فراهم ساختن امکان ادامه تحصیل حتی در مقطع متوسطه، تأمین پوشاک مناسب، متنوع و متناسب با سلیقه و روحیه آنان و ... زمینه‌ساز بروز دل‌زدگی، سرخوردگی، ناراحتی‌های روحی، دل‌مشغولی، افسردگی و انزواطلبی را در فرزندان فراهم می‌سازد. این امر موجب می‌شود تا این افراد برای التیام ناراحتی‌های ناشی از مشکلات خود از طریق مستقیم و یا غیرمستقیم، به اقداماتی دست بزنند و خود در صدد حل مشکل خویش برآیند. در نتیجه، بسیاری از این افراد برای رهایی از بند گرفتاری‌ها، دست به ارتکاب اعمال ناشایست می‌زنند و ناخواسته مرتکب جرم و جنایت می‌گردند(میری،1387: 144).

 

2- بیکاری

بیکاری یکی از متغیرهای مهم کلان اقتصادی بوده و همواره مورد توجه سیاست‌گذاران بوده و هست. این امر به لحاظ اثرات و تبعات منفی اقتصادی- سیاسی حائز اهمیت است. به طور مشخص بیکاری بر بسیاری از پدیده‌های اجتماعی به خصوص جرم تأثیرگذاز بوده و از لحاظ مبانی نظری مورد تأئید است. از دیدگاه جامعه‌شناسان و روان‌شناسان بیکاری یکی از ریشه‌های مهم بزهکاری و کجروی افراد یک جامعه است. بیکاری موجب می‌شود که افراد بیکار جذب قهوه‌خانه‌ها و مراکز تجمع افراد بزهکار شده، به تدریج به دامان انواع کجروی‌های اجتماعی کشیده شوند. علاوه بر این، چون بیکاری زمینه‌ساز بسیاری از انحرافات اجتماعی است، افراد با زمینه قبلی و برای کسب درآمد بیشتر دست به سرقت می‌زنند؛ چرا که فرد به دلیل نداشتن شغل و درآمد ثابت برای تأمین مخارج زندگی مجبور است به هر طریق ممکن زندگی خود را تأمین نماید. از نظر چنین فردی، بزهکاری به ظاهر معقول‌ترین و بهترین این راه‌هاست. حاصل تحقیقات صورت گرفته نیز حکایت از تأثیر قاطع بیکاری و فقر بر افزایش بزهکاری دارد(میری،1387: 143). یکی از مهم‌ترین پیامدهای داشتن شغل حتی اگر آن شغل چندان هم رضایت‌بخش نباشد، تماس و حمایت اجتماعی همراه آن است. این امر باعث می‌شود که فرد بتواند تجارب روانی منفی خود را با دیگران تقسیم کرده تا آنها را تخفیف دهد(کوکرین، 1374: 195). در مقابل بیکاری علاوه بر آن که فرد را از داشتن درآمد برای ارضاء نیازها و زیستن به شیوه آبرومندانه محروم می‌سازد بلکه احساس ارزشمندی و اعتماد به‌نفس و امیدواری را از او می‌گیرد و سبب فراهم شدن زمینه آشنائی فرد با معتادان، منحرفان، مجرمان و در نتیجه انحراف او می‌شود. معتادان برای خرید موادمخدر معمولاً دست به سرقت و کلاهبرداری می‌زنند و در بعضی موارد به جرائم سنگین‌تری مانند قتل می‌انجامد. آمار طلاق نزد معتادان بسیار زیاد است هم‌چنین آمار تصادفات در بین رانندگانی که موادمخدر مصرف می‌کنند، بالاست.

 

3- صنعتی‌شدن و شهرنشینی

امروزه شهرگرایی و شهرنشینی در بیشتر کشورهای جهان اهمیت ویژه یافته است. در کشورهای در حال توسعه، رشد سریع جمعیت و تمرکز فعالیت‌های اقتصادی بر گرد شهرهای بزرگ منجر به مهاجرت گروهی و گسترده به شهرها شده، به نحوی که دولت‌ها قادر به جلوگیری و یا حتی کند کردن روند آن نیستند. شهرنشینی انفجارآمیز بخش اصلی و هسته‌ای شهرها را از میان برده و زاغه‌ها، و احداث مسکن‌های غیربهداشتی و غیرقانونی در محلات فقیرنشین که چون قارچ از زمین می‌رویند را به وجود آورده است. در کشورهای در حال توسعه مهاجرت روستائیان به شهرها در حقیقت انتقال فقر روستاها به شهرهاست. این توده‌های انسانی برای تطبیق و تثبیت وضع موجود خویش به لحاظ اقتصادی و اجتماعی ناگزیرند در حاشیه شهرها زندگی کنند که محله‌های مسکونی غیرمتعارف و متداول شهری است. طبق تحقیقاتی که در سراسر جهان و در کشورهای در حال توسعه و جهان‌سوم به عمل آمده، جرائمی چون سرقت، قاچاق، رابطه نامشروع، قتل، موادمخدر و ... در میان زاغه‌نشینان شهرها بیشتر از افراد بومی شهرها بوده است(ملاحسینی و نعمتی‌رضایی،1381: 123).

 

- عوامل اجتماعی  و فرهنگی مؤثر بر قتل

1- اعتیاد و قاچاق موادمخدر

امروزه جوامع و دولت‌ها به شدت درگیر مسائل اجتماعی و آسیب‌های ناشی از آن هستند و بخش زیادی از انرژی و توان خود را مصروف سامان‌دهی این امور می‌نمایند. به‌ویژه که مسائل اجتماعی زنجیره‌وار بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند. اعتیاد خود یک آسیب اجتماعی است که آسیب‌های بی‌شمار دیگری را به وجود می‌آورد. بعضی از عوارض عمده اعتیاد، خود می‌توانند در حد یک مسئله مهم مورد توجه قرار گیرد، تشکیل باندهای فساد و فحشاء، افت تحصیلی، گسست‌های خانوادگی و عاطفی و افزایش فضای بی‌اعتمادی در ازدواج، شیوع بیماری‌های جسمی و روحی و در پاره‌ای موارد مرگ، سرقت و آدم‌ربایی، از عوارض اعتیاد است. لذا اعتیاد به عنوان یکی از مهم‌ترین آسیب‌های اجتماعی، نیازمند توجه ویژه می‌باشد(قنبری،1381: 27). اعتیاد به موادمخدر به عنوان یک مشکل اجتماعی، پدیده‌ای است که علاوه بر زمینه‌های ناسالم اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی؛ زمینه‌های شخصیتی، روانی و تربیتی نیز در چگونگی ابتلا به آن از اهمیت زیادی برخوردار است. افزایش قابل توجه معتادان به‌ویژه در میان نسل جوان و پائین آمدن سن اعتیاد، آینده جامعه را با بحران جدی مواجه خواهد کرد و از این رو مستلزم کنکاش علمی دقیق است. جوانی جمعیت نیز با توجه به این که منشأ آسیب‌ها و مشکلات فراوانی است به این مسئله دامن زده است(حقیقی،1390: 12). اهمیت توجه به اعتیاد موادمخدر از آن جا مشخص می‌شود که بنا به عقیده بسیاری از کارشناسان معتاد مجرم نیست بلکه بیمار است. هم‌چنین معتادان مولد و سازنده نیستند و حتی نسبت به اعضای خانواده خود بی‌تفاوتند. روابط اجتماعی معتاد بسیار سطحی و تصنعی است و به ندرت می‌تواند پیوندهای مستحکم عاطفی، وفاداری و تعهد داشته باشد. بنابراین، جامعه به افراد معتاد اعتماد ندارد و اگر معتادی برای کار مراجعه کند کسی به او شغلی نمی‌دهد و این افراد از جامعه طرد می‌گردند. بنابراین معتادان برای تأمین زندگی خود و موادمخدر خود متوسل به ارتکاب جرایم می‌شوند و بدین ترتیب اعتیاد به مواد مخدر زمینه بسیاری از انحرافات در جامعه می‌شود که امنیت جامعه را به خطر می‌اندازد.

 

2- سرقت

سرقت، که گاه با قتل همراه است، به دو شکل فردی و گروهی انجام می‌گیرد. سارقان حرفه‌ای با شگردهای عجیبی اقدام به سرقت از خانه‌ها و مغازه‌ها می‌کنند. سرقت خودروهای رانندگان مسافرکش که چه بسا به قتل صاحبان این خودروها می‌انجامد و کیف‌قاپی از معمول‌ترین روش‌های سرقت است(معصومی،1381: 64). در میان جرایم مختلف سرقت پدیده‌ای است که هم‌زمان بر هم زننده امنیت مالی و جانی دیگری می‌باشد. به عبارت دیگر فرد سارق با ارتکاب عمل سرقت سعی در بهبود وضعیت فعلی خود از طریق تجاوز به مال دیگری می‌نماید، احساس تعهد نسبت به اموال و جان از سوی افراد جامعه، ضمن آن که تا حد زیادی انگیزه افراد را برای تلاش و کسب دارایی و ثروت از طریق تجاوز به مال دیگری می‌نماید، احساس تهدید نسبت به اموال و جان از سوی افراد جامعه، ضمن آن که تا حد زیادی انگیزه افراد را برای تلاش و کسب دارایی و ثروت از طریق مشروع تضعیف می‌نماید، می‌تواند تسهیل کننده هرج و مرج در مناسبات و روابط اجتماعی و به دنبال آن تزلزل در بنیان‌های نظم عمومی و تقویت بی‌سامانی اجتماعی باشد. رفع نیازهای فردی و جمعی به هر شیوه ممکن از طریق تجاوز به اموال غیر، و هم‌چنین انتخاب الگوی سرقت به عنوان شیوه‌ای برای امرار معاش و کسب مال و ثروت و انباشت دارایی در کنار پیامدهای بر شمرده شده، زمینه را برای تقویت خرده‌فرهنگ‌های بزهکار و در نتیجه ظهور و شیوع سایر جرایم هموار می‌سازد(هوشمند و کوه‌شکاف، 1381: 109).

 

3- دین‌گریزی جوانان

جوانان بزرگ‌ترین سرمایه‌ها و پویاترین نیروهای هر جامعه در مسیر سازندگی آن می‌باشند. جامعه‌ای که جوانان آن عیاش و ولگرد یا در دنیای یأس و نومیدی غوطه می‌خورند و یا جایی را برای فعالیت نمی‌یابند، نه تنها توسعه نمی‌یابد، بلکه دچار واپس‌گرایی می‌گردد. ارزش‌های منفی در میان جوانان نفوذ کرده و اوضاع و احوال غم‌انگیز بیشتر جوانان را به بند کشیده است. رفتارهای انحرافی هم‌چون اعتیاد، ولگردی، فحشا و بی‌حجابی و یا بیماری‌های روانی و افسردگی و پرخاشگری در میان آنها نمود و بروز یافته است. پوچ‌گرایی یکی از این روش‌های منفی است که آثار زیانباری به دنبال دارد و سبب می‌شود تا جوانان دچار سراسیمگی و بحران هویت شوند؛ یعنی هم راه‌ها و هم اهداف جامعه را به کنار نهند و راه‌ها و اهداف غیرمقبول دیگری انتخاب نمایند(معصومی،1381: 64). عصیان‌گری در جوانان در قالب رفتارهایی نابهنجار هم‌چون اعتیاد، بی‌بند و باری، فحشا و ولگردی بروز می‌یابد و به موازات خشم و نفرتی که جامعه نسبت به آنان می‌دارد، دچار پوچ‌گرایی می‌گردند. دین‌گریزی و دین‌ستیزی نمونه دیگری از شاخصه‌های بریدگی جوانان از ارزش‌های جامعه است.

 

4- مشاجرات و اختلافات خانوادگی

مشاجرات و اختلافات خانوادگی در میان خانواده‌ها رواج فوق‌العاده‌ای دارد. مشاجرات خانوادگی معمولاً از این جا شروع می‌شود که زن و شوهر بر سر موضوع پیش افتاده‌ای با طرح موقعیت‌های مثبت خود و ضعف‌های همسر، اختلاف را آغاز می‌کنند و به این جا می‌رسند که می‌گویند: "ما اصلاً برای زندگی با هم ساخته نشده‌ایم". مهم‌ترین عوامل اختلافات خانوادگی عبارتنداز: مقایسه همسر در جنبه‌های گوناگون با زنان و مردان دیگر؛ اختلاف بر سر جنسیت فرزند متولد شده؛ چشم و هم‌چشمی؛ بهانه‌گیری از همسر شاغل؛ ناتوانی همسر در تأمین مخارج زندگی؛ دخالت‌های فامیل نزدیک در زندگی زوجین؛ رفت و آمد همسر با افراد بیگانه؛ ناباروری همسر و ...(معصومی، 1381).

 

5. همسرکشی

همسرکشی جرمی است که در آن زن شوهر خود را و یا مرد زن خود به قتل می‌رساند. علی‌رغم دگرگونی در ساختار خانواده و نقش‌های خانوادگی، خانواده هم‌چنان یکی از ارکان و نهادهای اصلی جامعه به شمار می‌رود. خانواده مهم‌ترین نهاد اجتماعی برای تربیت و آموزش و حمایت اعضای خود است. خشونت در خانواده روابط سالم خانوادگی را که لازمه بقاء و تحکیم خانواده است، از بین می‌برد. با وقوع همسرکشی شیرازه و کانون خانواده متلاشی می‌گردد. با نابودی یکی از همسران(زن یا شوهر) دیگری نیز حتی اگر جسماً نابود نگردد، روحاً نابود و در عذاب و زحمت دائم خواهد بود و مهم‌تر از آن در صورت وجود فرزند یا فرزندان، صدمات جبران‌ناپذیری بر قلب و روح فرزندان خانواده وارد می‌گردد و آنان را برای تمام عمر سرشکسته و از مسیر زندگی طبیعی و عادی دور می‌سازد(معظمی،1381: 38). اگرچه فرهنگ جامعه و محیط اجتماعی از مهم‌ترین عوامل خشونت‌های خانوادگی است اما عوامل گوناگون از ناهماهنگی‌های فکری، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، عدم تجانس فرهنگی، عدم توجه به خواسته‌های منطقی هر یک از زن و شوهر، عدم آموزش زناشویی و عدم هم‌فکری و در نتیجه عدم توانایی در بیان افکار و احساسات و یا مذموم شمردن آنها، فقر، اعتیاد به موادمخدر یا الکل، اختلال در شخصیت یکی از همسران، نابسامانی‌های رندگی جنسی، اجبار دختر به ازدواج و عدم علاقه دختر به مردی که همسر او می‌شود و ... می‌تواند زمینه تعارض اختلاف و ناسازگاری میان زن و مرد را فراهم آورد و به علت فقدان آگاهی و آموزش صحیح زندگی منجر به رفتار خشونت‌آمیز و نابودی کانون خانوادگی گردد.

 

نتیجه‌گیری

در پیدایش هر جرمی، با تحلیل دقیق، به این نتیجه می‌رسیم که محیط اجتماعی بستر کاملاً مناسبی برای فرد بزهکار فراهم آورده و عامل مهمی برای پیدایش رفتار مجرمانه توسط وی بوده است. اگر فساد و تباهی و بی‌بند و باری بر جامعه حاکم باشد، افراد مستعد در گرداب تباهی‌های آن اسیر می‌شوند و اگر نظام اجتماعی بر معیارها و الگوهای ارزشی استوار باشد و برنامه‌های هدف‌دار و مشخصی طرح‌ریزی گرد، امکان انحراف اجتماعی در جامعه و در میان افراد بسیار ضعیف خواهد بود. محیط آلوده، افراد را آلوده و محیط سالم و با نشاط، زمینه‌ساز رشد و شکوفایی و شادابی و نشاط افراد است. فقر فرهنگی و تربیت نادرست، از دیگر عواملی که موجب سوق یافتن افراد به سوی انحرافات اجتماعی است. از عوامل مهم پیدایش بزهکاری، سطح و طبقه اجتماعی و فرهنگی خانواده‌هاست، چنان که سطح تحصیلات(بی‌سوادی و یا کم سوادی اعضای خانواده)، سطح پایین و نازل منزلت اجتماعی خانواده، ناآگاهی اعضای خانواده به ویژه والدین از مسایل تربیتی، اخلاقی و آموزه‌های مذهبی، عدم هم‌نوایی خانواده با هنجارهای رسمی و حتی غیررسمی جامعه، هنجارشکنی اعضای خانواده و اشتهار به این مسئله و مسائل دیگری از این دست مؤلفه‌هایی هستند که در قالب فقر فرهنگی خانواده در ایجاد اختلالات روحی و روانی افراد مؤثر و انگیزه ارتکاب انواع جرایم آنان را دو چندان می‌کند. مهم‌ترین مسائل بحران‌زای جامعه عبارتنداز: فقر، تورم، رشوه‌خواری و اختلاس، انحرافات و آشفتگی اجتماعی و سازمانی، کاهش وحدت و انسجام اجتماعی، اعتیاد، بیکاری، خودکشی، بی‌بندوباری اخلاقی، طلاق، قتل و ... که تعدادشان بسیار زیاد و بیش از اینهاست. به طور کلی بررسی گستره و ریشه‌های انحرافات و مسائل جامعه از اهمیت زیادی برخوردار است. انحرافات و مسائل اجتماعی امنیت یک جامعه را سلب و به صورت مانع مزاحمی از توسعه جلوگیری می‌کنند. اگر افراد گاه از عوامل روانی و گاه از عوامل اقتصادی- سیاسی آسیب می‌بینند، احتمالاً بسیاری از عوامل آزاردهنده نیز ناشی از انحرافات و مسائل اجتماعی‌اند که به مراتب تأثیر ناخوشایندتری در زندگی مردم نسبت به عوامل روانی، اقتصادی و زیستی دارند. 

معصومه دهمرده(1392)، مهم‌ترین عوامل مؤثر شرایط فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بر پدیده قتل در جامعه، اهواز: همایش ملی آسیب‌شناسی قتل، نظم و امنیت.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد