چکیده
برقراری امنیت در گستره قلمروی سرزمینی هر کشور یکی از وظایف اولیه نظام سیاسی حاکم در آن کشور میباشد. در نظام جمهوری اسلامی ایران نیز مسأله تهدیدهای امنیتی و برقراری امنیت در منطقه جنوبشرق، همواره یکی از دغدغههای اصلی رهبران سیاسی و مدیران امنیتی بوده است. نتایج نشان میدهد که استراتژی و مدل فعلی مدیریت مرز و توجه صرف به مرز، به مثابه یک خط و کنترل آن ناموفق بوده و ارتباط زیادی بین ساکنان مرزنشین و مدیریت مرزی در این منطقه وجود دارد. عدم توجه به نوع فرهنگ و شرایط جغرافیایی منطقه مورد مطالعه، از مهمترین دلایل ناموفقبودن طرح انسداد مرزی بوده است. انسداد مرزهای جنوبشرقی گرچه شاخصهای امنیتی منطقه را افزایش داده است، ولی از پشتوانه مطالعات علمی بالایی برخوردار نبوده و باعث نوعی دوگانگی سیاسی- اجتماعی در ساکنان مناطق مرزی گردیده است. به طوری که توجه به رویکرد امنیتی برجستهتر از رویکردهای سیاسی و اجتماعی استان سیستان و بلوچستان شده است. در این مقاله در صدد آنیم که با روش توصیفی – تحلیلی به بررسی علل ناکارآمدی طرح انسداد مرزی در ناحیه شرقی جمهوری اسلامی ایران بپردازیم.
واژگان کلیدی: امنیت، مرز، جنوبشرق، انسداد، پیامدها، سیستان و بلوچستان.
مقدمه
تحدید حدود مرزها از جمله دغدغههای اصلی دولتمردان در طول تاریخ بوده و اثرات آن را میتوان قبل از جنگ جهانی اول و پس از جنگ جهانی دوم در اروپا و آسیا، در حوادثی نظیر، تجزیه امپراطوری عثمانی، جدایی افغانستان از ایران، استقلال پاکستان، معاهدههای ترکمنچای، گلستان و ارزروم در غرب ایران مشاهده نمود. شکل کنونی مرزهای ایران، حاصل فرآیندهای پیچیدهای است که طی قرنهای متمادی و بالاخص اواسط قرن نوزدهم میلادی توسط قدرتهای بزرگ جهان، یعنی امپراطوری روسیه در شمال، بریتانیا در حدود شرق و جنوب و بالاخره امپراطوری عثمانی در غرب ایران و در راستای تأمین منافع این دول، به حکمرانان ناتوان کشور در آن دوران تحمیل شده است. در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران در مرزهای زمینی و دریایی دارای 9410 کیلومتر مرز مشترک با 15 کشور همسایه خود میباشد. بررسی روند شکلگیری مرزهای مشترک با همسایگان نشان میدهد که عوامل پیچیدهای در ایجاد مرزهای کنونی مؤثر بوده است. بر همین اساس منطقه جنوبشرقی که در همسایگی دو کشور پاکستان و افغانستان قرار دارد، یکی از مناطق مرزی ایران بوده که دارای مشکلات عدیده مرزی است و تهدید جدی را از این ناحیه متوجه ایران نموده است. جنوبشرق ایران از تحولات سه دوره ژئوپلیتیکی اخیر(شامل دوره ژئوپلیتیک استعماری، دوره ژئوپلیتیک نظام دوقطبی و دوره ژئوپلیتیک پس از فروپاشی نظام دوقطبی) تأثیر پذیرفته است. از مهمترین تأثیرپذیری جنوبشرق از تحولات و رقابتهای دوره ژئوپلیتیک استعماری میتوان به ترسیم مرزهای خاوری ایران و تقسیم مناطق تاریخی ایرانی یعنی سیستان بزرگ و بلوچستان بزرگ ایران و تقسیم قوم ایرانی بلوچ بین سه کشور ایران، افغانستان و پاکستان اشاره کرد. برقراری امنیت در سیستان و بلوچستان، با مسأله مرز به شدت گره خورده و هر گونه برنامهریزی امنیتی در جهت برقراری امنیت در این منطقه، بدون توجه به مرز و مسائل خاص آن قطعاً بینتیجه خواهد ماند. استراتژیهای مختلفی در ارتباط با حفظ امنیت مرزها وجود دارد. در ایران استراتژی غالب، نگاهی تهدیدمحور به مرزها شده و به تبع آن نوع مدیریت نظامی- انتظامی سر لوحه کار قرار گرفته که بیشتر به مسدود کردن فیزیکی توجه داشته و مرز به عنوان یک خط پنداشته میشود که در صورت مراقبت کامل، امنیت را به ارمغان خواهد آورد.
بیان مسئله
کنترل و امنیت مرزهای سیاسی، یکی از مهمترین وظایف هر حکومتی است و اگر این امر به خوبی انجام نشود، حاکمیت سیاسی کشور در معرض تهدید قرار میگیرد. وقتی از کنترل و امنیت مرزی سخن میگوییم، به معنی وجود ثبات در مرزها، نفوذناپذیری مرزها از حیث ورود کالاهای قاچاق، آسایش و ایمنی مرزنشینان و فقدان تهدیدها در مرزها است(زرقانی،1382: 82). در همین راستا قسمتهایی از مناطق مرزی ایران از دیرباز به عنوان یکی از ناامنترین مناطق کشور به شمار رفته است، چنان که وجود دائمی تهدیدات نظامی علیه تمامیت ارضی توسط برخی از کشورهای همسایه، ترددهای غیرقانونی اتباع مهاجر، فعالیت گروههای معاند و قاچاقچیان در کنار توسعهنیافتگی، مناطق مرزی را به عنوان یکی از نقاط بحرانخیز و آسیبپذیر کشور مبدل ساخته است(عندلیب،1380: 64). در راستای کاهش این پیامدهای منفی ناشی از مسائل مرزی، طرحی در چهارچوب طرح انسداد مرزی از سوی نیروی انتظامی و نهادهای وابسته پیشنهاد شد که در قالب ایجاد موانع فیزیکی چون دیوار بتونی، احداث کانال و خاکریز، سیمخاردار و برجکهای مرزی به مرحله اجرا گذاشته شده است. اینک پس از گذشت نزدیک به چندین سال از اجرای این طرح، این سؤال پیش میآید که پیامدها و نتایج این اقدامات تا چه حد موفقیتآمیز بودند.
اجرای طرح موسوم به «انسداد مرز» به معنای مسدود کردن کامل مرز نیست، بلکه به معنای کنترل صحیح و ساماندهی امور مرزی است که باید زیرساختهای کامل آن ایجاد و امنیت مرزها به خود مردم واگذار شود. اجرای روشهای انسداد مرزهای جنوبشرقی کشور از پشتوانه علمی، تحقیقاتی کافی برخوردار نبوده و بایستی این گونه روشها تابع مطالعه و تحقیق بیشتر باشند؛ زیرا اگر چنین عمل نکنیم، این روشها پس از مدت زمان کوتاهی کارکرد خود را از دست داده و در اثر وقوع فرآیندهای طبیعی منطقه آسیب میبینند. نتایج ناشی از اجرای طرح انسداد در مناطق مرزی نشان میدهد که مرزنشینان و حتی شهروندان مناطق عمقی با تشدید اقدامهای کنترلی در مرزهای، دچار نوعی نارضایتی از چنین وضعیتی هستند؛ چرا که این اقدام، برهم زننده مناسبات اجتماعی- اقتصادی و سیاسی میان دو سوی مرز شده است. البته بیشترین حجم نارضایتی، ناشی از تزلزل در بنیانهای اقتصادی شکل گرفته در میان مردم مناطق مرزنشین است. گرچه اقداماتی از سوی مسئولین مرزی تحت عنوان کارتهای رفتوآمد مرزی با انگیزه جلوگیری از بینظمی و اخلال در نظم اقتصادی مرزنشینان مناطق مرزی صورت گرفته، اما استفاده و نتایج این کارتها نیز بیانگر برخی مشکلات است که چشمانداز امیدبخشی از تدوام این طرح را نشان نمیدهد.
مبانی مفهومی پژوهش
راهبردهای مدیریت و کنترل مرزها
در ارتباط با مدیریت و کنترل مرزها با در نظر گرفتن ویژگیهای جغرافیایی و راهبردهای کشور و با عنایت به نظام سیاسی مدیریتی، شرایط مرزها، فضای داخلی و محیط پیرامونی، همچنین با در نظر گرفتن تحولات جهانی و منطقهای سه راهبرد اصلی قابل تدوین میباشد(اخباری و نامی،1388: 43).
الف- راهبرد تهدیدمحور: پایه و مبنای این راهبرد بر تهدیدزا بودن مرزها و مناطق مرزی استوار و بر اساس این نگرش، شرایط و وضعیت به گونهای است که تهدیدهای بالقوه و بالفعلی که مرزها و مناطق مرزی را در بر میگیرد؛ خیلی بیشتر از فرصتها میباشد، یا این که موقعیت و وضعیتهای بهرهمندی از فرصتهای مرزی مناسب نمیباشد. بر مبنای این تفکر، چارچوب و شاکله مدیریت و کنترل مرزی کشور، در قالب کنترل شدید و به شیوههای نظامی و امنیتی شکل میگیرد. در نتیجه مرزها و مناطق مرزی به عنوان مناطق نظامی و امنیتی تحت حفاظت شدید قرار گرفته و مدیریت آن اغلب در اختیار قوای نظامی و دستگاههای امنیتی قرار میگیرد.
ب- راهبرد فرصتمحور: تأکید اصلی در این راهبرد، بهرهمندی حداکثری از فرصتها و امکانات مرزی است که باعث توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی جامعه، به خصوص مناطق مرزی میشود و به تبع آن بسیاری از عوامل تهدید از بین میرود. طرفداران این راهبرد معتقدند شرایط، موقعیت جغرافیایی، ارتباطی و ژئوپلیتیکی ایران به طور بالقوه منابع و امکانات نامحدودی را در زمینههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و حتی نظامی- امنیتی در اختیار دارد که در صورت بهرهمندی و به فعلیت رساندن آنها نه تنها مناطق مرزی، بلکه محیطهای داخلی نیز از این امکانات بهرهمند گردند.
ج- راهبرد تلفیقی: نگرش این راهبرد به طور ترکیبی به مسایل مرز و مناطق مرزی بوده و جنبههای فرصت و تهدید را به طور همهجانبه در مدیریت مرزی مدنظر دارد. بر مبنای این راهبرد در عین حال که مرزها و مناطق مرزی دارای ظرفیتهای مناسب جهت توسعه و تولید قدرت برای کشورها بوده، در کنار آن این مناطق را مصون از تهدید و آسیبهایی نمیداند که از جنبههای مختلف ممکن است ارزشهای مادی، سرزمینی و معنوی یک کشور و ملت را در مخاطره قرار دهد(مهدیپور و همکاران،1392: 585).
مدلهای مدیریت مرزی
بر اساس راهبردهای مطروحه در زمینه کنترل مرزها و با عنایت به موقعیت مرزها و تحولات فضای داخلی و محیطهای بیرونی سه نوع مدل مدیریتی برای مرزها و مناطق مرزی کشور قابل طرح میباشد:
مدل مدیریتی نظامی- انتظامی
در این مدل با توجه به نگرش راهبردی به مرزها، بیشتر کنترل و اداره مرزها و مناطق مرزها در اختیار دستگاههای نظامی و انتظامی قرار میگیرد. این نوع مدیریت زمانی برای کنترل مرزها و اداره آن ارجحیت مییابد که فضای تهدید چه در محیطهای پیرامونی و چه در فضای داخلی نسبت به مرزها در کشور حاکم میگردد و کنترلها و راهکارهای معمولی جوابگوی تهدیدهای بالفعل و بالقوه نباشد. در آن صورت انسداد کامل مرزها به عنوان راهبردهای جاری کشور قلمداد میشود که از دو شیوه سنتی و مدرن به شرح زیر استفاده میشود:
الف- راهکارهای سنتی انسداد مرزی: حفر کانال، انسداد دهانههای مرزی، نصب سیمخاردار، ایجاد خاکریز، ایجاد دیوارههای بتونآرمه، ایجاد پاسگاهها و برجکهای مرزی، احداث راههای مرزی، تقویت نیروهای مرزبانی و مرزداری، تشکیل هنگهای مرزی و طرح منطقه ممنوعه در حاشیه مرزها.
ب- راهکارهای مدرن انسداد مرزی: استفاده از سیستمهای اطلاعات جغرافیایی و فناوری اطلاعات، استفاده از سنجندههای فضایی در تهیه اطلاعات مرزی، شنودههای رادیویی، دیدهبانی از طریق سنجندههای فضایی و وسایل الکترونیکی، سیستمهای تشخیص هویت بیومتریک و ...(اخباری،1388: 45).
مدل مدیریت کارکردی و توسعهگرا
این مدل بر محور توسعه مناطق مرزی، پویایی و شکوفایی کارکرد مرزها متمرکز میباشد. طبق این نگرش، زمینههای بحران و تهدید را میتوان با بهرهمندی از کارکردهای موجود، کاهش داد یا از بین برد. بنابراین دستگاهها و وزارتخانههایی که در امور مرز و مدیریت آن دخیل و فعال هستند، میتوانند در زمینههای مختلف توسعه و عمران این مناطق دارای نقش باشند. علاوه بر این استفاده از اهالی مناطق مرزی و مشارکت دادن آنها در برنامههای اجرایی، یکی از ارکان مدیریتی میباشد.
مدل مدیریتی همهجانبهگرا
موقعیت و وضعیت ویژه کشور، حساسیتها، پیچیدگیهای مرزها و مناطق مرزی از یکطرف و تحولات جهانی و منطقهای در ابعاد سیاسی، اقتصادی، دفاعی و امنیتی از طرف دیگر ایجاب میکند که از نگرش تکبعدی به مرزها پرهیز شود و در مدیریت و اداره آن تمامی زوایا و زمینهها مدنظر قرار گیرد. در واقع در این مدل به بحث امنیت یکجانبه نگریسته نشده و هم به کنترل نظامی و انتظامی و هم به توسعه، عمران و شکوفایی اقتصادی مناطق توجه میشود(بلندیان،1374: 28).
3. تجزیه و تحلیل یافتهها
ویژگیهای مرزهای جنوبشرقی
در مباحث ژئوپلیتیکی موقعیت نسبی از اهمیت فراوانی برخوردار است، فاصله به عنوان یکی از مفاهیم موقعیت نسبی، بار ژئوپلیتیکی فراوانی دارد. فاصله دارای ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، جغرافیایی و همچنین طولی است. هر چه فاصله مردم از دولت مرکزی بیشتر باشد، احتمال کمتری وجود دارد که آنان از دستورهای دولت پیروی کنند. از همه مهمتر فاصله روانی میان گروههاست(مویر،1379: 208). بر ضلع جنوبشرقی ایران ابعاد مختلف فاصله حاکم بوده که البته فاصله جغرافیایی در تشکیل و تشدید بسیاری از این فاصلهها نقشی اساسی داشته است. ضلع جنوبشرقی ایران، به عنوان یک منطقه حاشیهای، بیشترین فاصله را با مرکز دارد. موقعیت حاشیهای و مرزی جنوبشرقی ایران ارتباط آن را با سایر مناطق ایران و حکومت مرکزی تنزل داده و محدودیتهای جغرافیایی نیز مشکل را دو چندان ساخته است(میرحیدر و راستی،1391: 28). از سوی دیگر، وجود دائمی تهدیدات نظامی علیه تمامیت ارضی توسط برخی از کشورهای منطقهای و فرامنطقهای، ترددهای غیرقانونی اتباع مهاجر، فعالیت گروههای معاند و قاچاقچیان در کنار توسعهنیافتگی، مرزهای جنوبشرقی را به عنوان یکی از نقاط بحرانخیز و آسیبپذیر کشور مبدل ساخته است(عندلیب،1380: 64). مشکلات یاد شده باعث گردیده، تا روشهای متعددی برای کنترل و امنیت مرز در منطقه جنوبشرقی کشور(استان سیستان و بلوچستان) به کار گرفته شود. از جمله این روشها، میتوان به انسداد مرزها توسط دیوار بتنی، حفر کانالهای عریض و احداث پاسگاهها و برجکهای مرزبانی اشاره کرد.
اجرای این روشها هزینههای هنگفتی را به خود مصروف داشته، و لیکن ممکن است کارآیی لازم را به طور تمام و کمال نداشته باشد. مرزهای جنوبشرق کشور به علت شرایط متنوع جغرافیایی، دارای ویژگیهای گوناگون زمینشناختی و ژئومورفولوژیکی میباشند. شناخت این ویژگیها در نواحی مرزی، کمک مؤثری در شناساندن نقاط ضعف و قوت این مناطق و در نهایت کنترل هر چه بهتر مرزها میکند. نتایج حاصل از مطالعات ژئومورفولوژیکی مرزها، برنامهریزان و طراحان نظامی- دفاعی و امنیتی کشور را قادر میسازد تا از این ویژگیها در برنامهریزی و طراحی روشهای انسداد مرز برای دفاع و ایجاد امنیت و همچنین در تهاجمات احتمالی دشمن به کشور استفاده نمایند. منطقه جنوبشرقی کشور که در همسایگی دو کشور پاکستان و افغانستان قرار دارد، یکی از مناطق مرزی ایران بوده که دارای مشکلات عدیده مرزی است و تهدید جدی را از این ناحیه متوجه کشور نموده است(نورایی،1386: 44).
استراتژی و مدل مدیریت مرزی جمهوری اسلامی ایران
تأمین نیازهای اقتصادی و اجتماعی با امنیت رابطه متقابل دارد؛ امروزه تأثیر فزآینده توسعه و امنیت مورد توجه اندیشمندان و صاحبنظران قرار گرفته است؛ به گونهای که مفاهیم درجه ناامنی، عقبماندگی، توسعه و امنیت را توأمان در نظر میگیرند(ربیعی،1383: 239). جمهوری اسلامی ایران در طی سالیان اخیر رویکردهای خاصی به مناطق مرزی داشته است و در طول دهه گذشته، تلاش کرده تا با احداث دیوار، برجک دیدهبانی مرزی، حفر کانال در مرزها، دو برابرکردن نیروهای مرزی، به کارگیری بیش از 10 هزار نفر در قالب یگانهای تعقیب افراد و نیز تشکیل پلیس ویژه مبارزه با موادمخدر، امنیت لازم را در مرزهای کشور علیالخصوص مرزهای جنوبشرقی تأمین نماید و میلیاردها تومان در این خصوص هزینه شده است. به طوری که جهت ساماندهی مرزهای جنوبشرقی، سیاستهای همچون تخلیه روستاهای واقع در 5 کیلومتری مرز و در موردی بعضی از محورها تا فاصله 20 کیلومتری آن؛ احداث پاسگاهها و برجهای دیدهبانی جدید، تقویت و تجهیز پاسگاههای موجود، احداث شبکههای راه مرزی برای تسهیل دسترسی و کنترل مرز، احداث کانال و خاکریز، به ویژه در مسیر عبور کاروانهای موادمخدر، ایجاد سیم خاردار و موانع دیگر در محورهای آسیبپذیر، سازماندهی جدید نیروهای مرزبانی، اجرای طرحهای کنترل الکترونیکی مرز و ... را دنبال کند(حافظنیا،1383: 76).
این نوع الگوی برخورد نشان میدهد که جمهوری اسلامی ایران نسبت به مرزهای جنوبشرفی، استراتژی تهدیدمحور و مدل مدیریت نظامی- انتظامی را مورد توجه قرار داده است. آنچه از راهکارهای اجرا شده تاکنون استنباط میشود، این واقعیت است که در طول دهه گذشته و دهه اخیر، مرزهای انسانی منطقه مورد مطالعه با مرزهای بینالمللی کشور فاصله گرفته و به داخل نواحی مرکزی کشور کشیده شده است. این موضوع علاوه بر مشکلات عدیدهای که برای مناطق مرزی به وجود آورده، سبب خالی شدن محدوده وسیعی از مناطق مرزی شده که امکان آسیبپذیری را در بلندمدت دو چندان میکند.
ابعاد مختلف تأثیرگذار در اقدامهای کنترلی مناطق مرزی جنوبشرقی
بدون تردید میزان اثرگذاری تحولات در مرزهای استان سیستان و بلوچستان، به اندازهای گسترده است که برای کاوش در زوایای آن، نه تنها باید در ابعاد سیاسی، امنیتی، اقتصادی و اجتماعی یکایک شهرهای استان، بلکه باید بدون اغراق، در دیگر مناطق و استانهای کشور به رصد این تحولات پرداخت. به عنوان مثال، ورود و حملونقل موادمخدر از مرزهای استان صرفاً برای پاسخگویی به تقاضاهای ناهنجار برخی افراد در داخل استان صورت نمیگیرد؛ بلکه ریشه این تقاضای ناهنجار را باید در دیگر استانهای کشور جستجو کرد. به طور کلی مرزهای جنوبشرقی کشور با دو معضل و مشکل بزرگ مواجهه هستند؛ رفتوآمد غیرمجاز و رواج انواع قاچاق(وزین،1390: 645).
شکل شماره1: ابعاد مختلف و تأثیرگذار در امنیت مرزهای جنوبشرقی ایران
اقدامات انجام شده در طرح انسداد مناطق مرزی سیستان و بلوچستان
همجواری استان سیستان و بلوچستان با دو واحد سیاسی بیثبات افغانستان و پاکستان از یکسو و ترکیب قومی این استان با دنبالههای فرامرزی آن در کشورهای همسایه، باعث شده تا به عنوان یک منطقه چالشزا و ناامن در اذهان عمومی تبلور پیدا نماید و چهرهای ناخوشایند از این منطقه را به تصویر بکشد. در راستای کاهش این پیامدهای منفی ناشی از مسائل مرزی، طرحی در چهارچوب طرح انسداد مرزی از سوی نیروی انتظامی و نهادهای وابسته پیشنهاد شد که در قالب ایجاد موانع فیزیکی چون دیوار بتونی، احداث کانال و خاکریز، سیمخاردار و برجکهای مرزی به مرحله اجرا گذاشته شده است.
اگر چه از ظواهر امر چنین بر میآید که طرح انسداد مرزی از جمله طرحهایی با ماهیت صرفاً امنیتی است اما به اذعان مقامات مسئول، به موازات اقدامات فیزیکی، تلاشهایی برای واردکردن جوامع مرزی به بخشهای رسمی اقتصاد، جلب مشارکتهای مردمی و افزایش آگاهی آنان صورت گرفته است و مسئولین بر این باورند که تا 80 درصد موفق به کنترل مرز استان شدهاند. پس از گذشت نزدیک به چندین سال از اجرای این طرح، این سؤال پیش میآید که پیامدها و نتایج این اقدامات تا چه حد موفقیتآمیز بوده است. تجربههای پیشین در برخورد با مرزها و نواحی مرزی نه تنها نادرست بوده، بلکه تا حدی به تشدید برخی معضلات دامن زده است. در چنین شرایطی است که مرزنشینان در بسیاری موارد تحت تأثیر دو نوع مرز قرار دارند: نخست خطوط مرزهای سیاسی که در اعمال روابط و حرکات آنها به هر حال موانعی ایجاد میکند و دیگری مرزهای اجتماعی که آنها را به عنوان اقلیت مذهبی و قومی به صور مختلف از بقیه شهروندان کشور مجزا میسازد و از این طریق در پارهای موارد محدودیتهایی بر زندگی و فعالیت آنان اعمال مینماید(گلوردی،1390: 18). اقدامات انجام شده در انسداد مرزهای جنوبشرقی کشور و خصوصاً استان سیستان و بلوچستان با دو کشور پاکستان و افغانستان برای پیشگیری و جلوگیری از ورود موادمخدر و کاروانهای دخیل در ترانزیت موادمخدر، حضور اشرار و ... به این شرح تا سال 1392 صورت پذیرفته است:
شکل شماره2: اقدامات انجام شده در طرح انسداد مرزهای جنوبشرقی
بیشتر عملیات انسداد در مرزهای جنوبشرقی با حفر کانالهای چهار در پنج متر صورت گرفته است. با احداث کانال، فقط کاروانهای خودرویی قادر به حرکت در منطقه و عبور از مرز نیستند. با وجود استقرار یگانهای فرماندهی مرزبانی در اکثر طول مرز، هنوز نواحی وجود دارد که فاقد پاسگاه، برجک کانال، و... بوده و در واقع در این مناطق خلاء انسداد مرز کاملاً مشهود است(قاسمی و صفیپور،1392: 117).
علل ناکارآمدی طرح انسداد مرزهای جنوبشرقی
الف- تأثیر عوامل جغرافیایی و ژئومورفولوژیکی
فعالیتهای وسیعی در نظمدهی و ساماندهی به نظام فضایی- مکانی محیطهای مختلف ژئومورفولوژیکی مرزهای استان سیستان و بلوچستان به منظور تأمین امنیت و جلوگیری از معضلات مرزی صورت گرفته است. ولی هر گونه فعالیت در محیطهای جغرافیایی، مستلزم شناخت نوع محیط و همچنین شناخت فرآیندهای محیطی است که در ناحیه جغرافیایی وجود دارد. نحوه انسداد مرز اگر به نحوی باشد که علاوه بر عدم رعایت ملاحظات ژئومورفولوژیکی، منجر به کاهش کمیت و کیفیت منابع تجدیدپذیر و دسترسی نابرابر به آن، کاهش تولید محصولات کشاورزی، افول اقتصادی، جابهجایی جمعیت و اختلال در روابط اجتماعی گردد، دارای آثار امنیتی خواهد بود. بسیاری از محققین بر ارتباط بین مسائل آمایش سرزمینی و امنیت تأکید کردهاند. آمایش نادرست سرزمین میتواند به منازعه و آثار امنیتی مستقیم و یا غیرمستقیم آن منجر شود.
مشاهدات میدانی نوار مرزی استان سیستان و بلوچستان نشان میدهد که این نوار در محیطهای مختلف در معرض فرآیندهای فرسایش بادی و همچنین فرآیندهای آبراههای و سیلابی قرار دارد. در رابطه با عملکرد ژئومورفولوژیکی باد، میتوان گفت که در این نواحی، از یک طرف دریافت انرژی خورشیدی بسیار قابل توجه است و از سوی دیگر اختلاف بین سطوح پست و ارتفاعات حاشیهای باعث شده؛ دشتها همواره گرمتر از کوههای مجاور باشند. در نتیجه این اختلاف دما، شیب فشار بین این سطوح چشمگیر بوده، منجر به وزش بادهای تقریباً مداوم روزانه یا فصلی از ارتفاعات به سوی دشتها میگردد. کمبود یا فقدان پوشش گیاهی و وجود سازندههای نرم و منفصل در بیابانها نیز که خود ناشی از خشکی اقلیمی است، شرایط را برای اعمال و فرآیندهای ژئومورفیک بادی بیشتر فراهم نموده و منجر به خلق اشکال و پدیدههای گوناگون گردیدهاند(زمردیان،1381: 139).
به موازات اعمال بادها، آبها نیز با توجه به رژیم هیدرولوژی خود، روی نواحی بیابانی اعمال مورفولوژیک مخصوص به خود را انجام میدهند. یکی از چهرههای تأثیر آب، ایجاد روانابها و جریانهای سطحی است که در اثر تکرار، تأثیر چشمگیری در شکلبندی زمین دارند. ایجاد روانابها به عواملی چون رژیم بارش، فراوانی بارش، شدت بارش، جنس زمین، شیب توپوگرافی، پوشش گیاهی و تأثیر سایر عوامل اقلیمی مانند شدت نبخیر بستگی دارد(رجایی،1382: 51). اجرای روشهای انسداد مرزها، متأثر از فرآیندهای ژئومورفولوژیکی و جغرافیایی میباشد. یکی از عوامل تأثیرگذار بر امنیت مرزها، عوامل طبیعی است. مناطق مرزی با ویژگی کوهستانی، جنگلی، رودخانهای، باتلاقی، دشتی و هموار هر کدام به نوعی در امنیت مرزها و نوع رویکردها در این زمینه مؤثرند. بر این پایه، بایستی نقش عوامل طبیعی در هر کدام از مرزهای کشور را به تفکیک مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داد؛ تا بر پایه آن به شناخت تهدیدات و فرصتهای فراوان مرزی دست پیدا کرد و راهکارهایی عملی برای آنها ارائه داد(اخباری و نامی،1388: 56). عکس زیر تأثیر عوارض جغرافیایی و ژئوموفولوژیکی را بر روشهای انسداد مرزهای جنوبشرقی به وضوح نشان میدهد.
عکس شماره:1 تأثیر عوامل جغرافیایی و طبیعی بر طرح انسداد مرزی در مرزهای جنوبشرقی
همانطور که اشاره شد، یکی از فرآیندهای محیطی در مرزهای جنوبشرقی، وزش بادهای شدیدی است که از جهات مختلف و در طی فصول سال میوزد. این فرآیند میتواند نقش بهسزایی را بر روی روشهای انسداد مرزی داشته باشد. این عامل که در اثر فقر پوشش گیاهی، خشکی محیط، شیب کم و عدم تأثیر شرایط توپوگرافی(کاهش سرعت باد) به وجود میآید، به تدریج منجر به فرسایش خاک، حمل ذرات شن و ماسه، پرکردن نهرها و کانالها و همچنین آلودگی هوا میشود. دیوارهای بتنی که برای انسداد مرز کشیده شده است و همچنین جادههای مرزی از این آثار مصون نمیمانند و در مدت زمان کوتاهی آثار فرسایش کاوشی و تراکمی باد در آنها ظاهر میشود. فرآیند دیگری که در این مناطق منجر به آثار تخریبی میگردد، سیلابهای فصلی است. این سیلابها بعد از بارشهای شدید از مناطق کوهستانی به طرف دشتها و مناطق هموار شروع به حرکت مینمایند. این فرآیند نیز مانند باد بر روی روشهای انسداد مرزی تأثیرگذار است و میتواند باعث تخریب کانالها و یا ابنیه مرزی مانند برجکهای دیدهبانی و یا جادههای مرزی شود(رجایی،1382: 53).
ب- تأثیر عوامل اجتماعی و اقتصادی
از سوی دیگر، اجرای طرح موسوم به «انسداد مرز» به معنای مسدود کردن کامل مرز نیست، بلکه به معنای کنترل صحیح و ساماندهی امور مرزی است که باید زیرساختهای کامل آن ایجاد و امنیت مرزها به خود مردم واگذار شود. دوری از مرکز و سرازیرشدن سرریز مشکلات امنیتی کشورهای همجوار شرقی به داخل کشور، مدیریت منابع آب، حرکت دائمی باد و شنهای روان و جاری شدن سیلابها در استان سیستان و بلوچستان روند توسعه را با مشکلات عدیدهای روبرو کرده است و باید برای آن برنامهریزی کارشناسی داشت. اجرای روشهای انسداد مرزهای جنوبشرقی کشور از پشتوانه علمی، تحقیقاتی کافی برخوردار نبوده و بایستی این گونه روشها تابع مطالعه و تحقیق بیشتر باشند؛ زیرا اگر چنین عمل نکنیم، این روشها پس از مدت زمان کوتاهی کارکرد خود را از دست داده و در اثر وقوع فرآیندهای طبیعی منطقه آسیب میبینند.
نتایج ناشی از اجرای طرح انسداد در مناطق مرزی و پسکرانههای مرزی استان نشان میدهد که مرزنشینان و حتی شهروندان مناطق عمقی با تشدید اقدامهای کنترلی در مرزهای استان، دچار نوعی نارضایتی از چنین وضعیتی هستند؛ چرا که این اقدام، برهم زننده مناسبات اجتماعی- اقتصادی و سیاسی میان دو سوی مرز شده است. البته بیشترین حجم نارضایتی، ناشی از تزلزل در بنیانهای اقتصادی شکل گرفته در میان مردم مناطق مرزنشین است. این نارضایتی اقتصادی در میان مرزنشینان مناطق مرزی از اجرای طرح انسداد مرزی، ناشی از عواملی چون: کاهش در حجم مبادلات کالا؛ کاهش سود حاصله از این مبادلات؛ اجبار به رسمیشدن مبادلات از معابر مشخص؛ افزایش قیمت تمام شده به دلیل مسدود شدن مسیرهای قاچاق و اجبار به آمد و شد رسمی از گذرگاههای معین شده به وسیله مبادی گمرکی و مرزبانی است(سلطانی،1391: 75). گرچه اقداماتی از سوی مسئولین مرزی تحت عنوان کارتهای رفت و آمد مرزی با انگیزه جلوگیری از بینظمی و اخلال در نظم اقتصادی مرزنشینان مناطق مرزی صورت گرفته، اما استفاده و نتایج این کارتها نیز بیانگر برخی مشکلات است که چشمانداز امیدبخشی از تدوام این طرح را نشان نمیدهد. مهمترین معضلات و ایرادات طرح کارتهای تردد مرزی را میتوان در شکل زیر این گونه بیان نمود:
به دلیل قرار گرفتن مناطق مرزی استان سیستان و بلوچستان در ناحیه گرم و خشک و کمی نزولات جوی میتوان ضعفها و کاستیها و مشکلات در بخش کشاورزی و دامپروری را از طریق ایجاد بازارچههای مرزی پوشش داد. با ایجاد بازارچههای مرزی میتوان خلأ موجود در محدوده مرزها را جبران و از خالی شدن حاشیه مرزها جلوگیری کرد(قیصاری و خواجوی،1391). از سال 1388 با انسداد فیزیکی مرز، امکان حداقلی اشتغال و تأمین درآمد برای انبوهی از جوانان بیکار که از طریق فعل غیرقانونی حمل کالا و قاچاق سوخت امرار معاش مینمودند، محدود گردید. این در شرایطی است که هیچ گونه امکان اشتغال رسمی در سطح منطقه مهیا نبوده و محدود اقدامات دولت، کفایت خیل عظیم بیکاران را نمینماید. چنین مسألهای ناحیه را آبستن ناامنی مضاعف از طریق افزایش رویآوری به فعالیتهای مخل امنیت مانند دزدی، زورگیری، شرارت و ... ساخته است. تهدیدات و نقاط ضعف مرزهای سیستان و بلوچستان به مراتب بیشتر از نقاط قوت و فرصتهای موجود آن است. بنابراین باید استراتژیها و راهبردهایی در ساماندهی مرزها در نظر داشت که بتوانیم تنشهای مرزی را به حداقل کاهش داده و از تمام فرصتها و پتانسیلها به خوبی استفاده شود تا امنیت پایداری در مرزها به وجود آید(دهمرده،1390: 166).
ج- تأثیر عوامل سیاسی- امنیتی
برقراری امنیت پایدار در یک منطقه، بدون شک نیازمند مؤلفههای فراوانی است. عامل زمان، ایدئولوژی، اوضاع و احوال بینالمللی، موقعیت کشور و دید و نظر رهبران، نخبگان و مردم در کیفیت و کمیت امنیت و نحوه تحصیل و حفظ آن تأثیر به سزایی دارد. مؤلفههای ایجاد امنیت پایدار در مرزهای جنوبشرقی کشور را باید عرصه شکافهای قومی و مذهبی، شکاف بین شهر و روستا، مباحث اقتصادی و روابط بین مناطق همجوار در مرزها مورد توجه قرار داد. اگر نیم نگاهی به مناطق مرزی کشور داشته باشیم میبینیم در مناطق مرزی هم شکافهای قومی و هم شکافهای مذهبی و هم پیوستگیهایی با آن طرف مرز معمولاً وجود دارد که ایجاد و استقرار امنیت پایدار را در این مناطق با مشکل مواجه میکند. مهمترین کار از میان برداشتن شکافهای موجود است. از بین رفتن این شکافها مستلزم سرمایهگذاری بسیار زیادی است. در عین حال که برخی از این شکافها قابل پرکردن نیست؛ یعنی باید تفاوتهای مذهبی و قومی را باور کنیم(لکزایی،1391: 54).
با ایجاد فرصتهای اقتصادی مناسب میتوان به یک امنیت پایدار در مناطق مرزی دست یافت و مانع از بهانهتراشی افراد فرصتطلبی شد که به دنبال دامنزدن به اختلافات مذهبی و فرهنگی هستند. بحث انسداد مرز، به گونهای که در شرق کشور اجرایی شده است، در مناطق غرب کشور مطرح نیست. مرزهای غربی کشور بیشتر شامل مرزهایی است که از موانع طبیعی یعنی کوهها برخوردار است. در حالی که مرزهای شرقی این ویژگیها را ندارند و بیابانی بودن مرزهای شرقی کمک شایانی به افزایش ناامنی و قاچاق انواع کالاها و حتی بحث قاچاق انسان را به طور جدی گسترش داده است.
طی سالهای اخیر موضوع امنیت مناطق مرزی و موضوع انسداد مرزهای جنوبشرقی کشور به طور جدی مورد توجه مسئولین بوده است. در همین راستا به طور سالانه ردیفهای بودجهای برای ساخت تجهیزات و امکانات لجستیکی برای پیشبرد انسداد مرزها در لایحه بودجه در نظر گرفته میشود. فارغ از این که موضوع انسداد مرزها چه پیشرفت و تأثیراتی در امنیت و ایجاد توسعه پایدار در مناطق مرزی داشته است. ابعاد و مؤلفههای دیگری نیز میتواند در تأمین امنیت پایدار در مناطق مرزی مؤثر باشد که کمتر مورد توجه قرار گرفته و اگر مورد توجه بوده؛ به صورت تکبعدی یا مقطعی بوده است(زیاری،1381: 31). بدون وجود امنیت و هماهنگی نیروهای ایجادکننده آن در مرزها، نه محیط مناسبی برای آزادی و عدالت، رشد فضائل و کرامتهای انسانی فراهم میآید و نه شرایط زندگی انسانی در جامعه وجود خواهد داشت. ناپایداری امنیت در مناطق مرزی، ناکامی و بیاعتمادی به بار خواهد آورد و به سرمایهگذاریهای بلندمدت و برنامههای توسعه و رفاه اجتماعی آسیب جدی خواهد زد. رویکرد ایمنسازی مناطق مرزی و مواجه با مسأله امنیت، نیازمند مشارکت آگاهانه و فعالانه شهروندان از یکسو و ایجاد شاخصهای اساسی در برنامهریزی مناطق مرزی مبتنی بر تأمین امنیت فضاها از سوی دیگر میباشد(کارگر،1385: 21).
امنیت در مرزها باید در خدمت تضمین کیفیت زندگی مناسب با شأن انسان و شکوفایی شخصیت او باشد به گونهای که شهروندان در برنامهریزیهای گوناگون مشارکت نموده و عوامل ناامنساز جامعه را از بین ببرند و شرایط زیستی سالم را در زمینههای مختلف ایجاد نمایند. بنابراین یکی از مهمترین خصیصههای مناطق مرزی، امنیت، رفاه و آسایشی است که مرزها برای شهروندان خود به ارمغان میآورند و بومیان آن سرزمینها میتوانند بیدغدغه زندگی کنند و از نظر مسائل مالی، جانی و سایر امور مرتبط با زندگی، احساس امنیت و آرامش داشته باشند. مناطق مرزی، عرصه زندگی جمعی و تعاملات اجتماعی بومیان هستند. این فضاها مکانهایی هستند که در آن شهروندان یکدیگر را مشاهده کرده و یا احساس میکنند که افراد پیرامونشان موجب امنیت آنها میشوند(دانش،1378: 15). در صورتی انجام طرح انسداد مرزی در مرزهای استان سیستان و بلوچستان مفید و دارای کارآیی خواهد بود که به موارد ذیل توجه لازم و کامل شود:
- اگر قرار است که طرح احداث دیوارهای بتونی ادامه پیدا کند؛ باید این دیوارها دقیقاً بر روی نقاط مرزی استان با دو کشور پاکستان و افغانستان ساخته شود، چون هماکنون شاهد مشکلاتی برای کشاورزان نواحی مرزی و حتی مأموران نظامی در این مناطق هستیم.
- اولویتدادن به برقراری وسایل الکترونیکی، اپتیکی و احداث پاسگاههای مرزی در انسداد مرز با توجه به تأثیر بالای آنها در مقابل تأثیر کمتر احداث کانالها، خاکریزها و سیمهای خاردار در طرح انسداد مناطق مرزی استان.
- نهایت دقت در گزینش، استخدام و به کارگیری نیروهای مرزبانی در پاسگاهها و برجکهای دیدهبانی مناطق مرزی.
- در نظر گرفتن پیامدهای مثبت و منفی طرح انسداد مرز در کنار یکدیگر و حرکت در جهت تقویت پیامدهای مثبت و از بین بردن عمدهترین پیامدهای منفی آن.
- تصویب و اجرای قوانین شدید بازدارنده در خصوص جلوگیری از تردد غیرمجاز و اخذ جرایم سنگین از ترددکنندگان غیرمجاز.
- توجه به معیشت مرزنشینانی که تنها منبع معیشت آنها ترددات مرزی بوده از سوی دولت و مسئوولان استانی.
- یکی از پدیدههایی که به نقاط مرزی رنگ و بوی امنیتی میدهد؛ در کنار مسائل سیاسی بحث قاچاق و پدیده ورود غیررسمی و پنهانی کالاهای اساسی است. در این ارتباط آنچه اساسی است تفکیک این پدیده از پدیده قدیمی و سنتی پیلهوری مرزنشینان میباشد.
گذشته از مشکلات و کاستیهای مورد اشاره درون سازمانی، بخش قابل توجه دیگری از مشکلات موجود در مناطق مرزی جنوبشرق، ارتباط مستقیم یا غیرمستقیم با اقدامها و سیاستهای برون سازمانی(یعنی خارج از چارچوب قانونی مرزبانی و انتظامی) دارد. در این زمینه میتوان به ناکارآمدی قوانین و مقررات، ضعف در عملکرد مدیران محلی، ضعف در عملکرد مسئولین استانی و مرکز اشاره کرد.
نتیجهگیری
امروزه امنیت یک پدیده مجرد نیست، بلکه ترکیبی از عوامل سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی است که برای رسیدن به امنیت پایدار همه این عوامل باید در نظر گرفته شود. در ایران نیز طی سالهای اخیر موضوع امنیت مناطق مرزی و انسداد مرزها به طور گسترده مورد توجه مسئولین قرار گرفته است. در همین راستا سالانه بودجه فراوانی برای ساخت تجهیزات در جهت انسداد مرزها به کار گرفته میشود. فارغ از این که موضوع انسداد مرزها تا چه اندازه در امنیت و ایجاد توسعه پایدار در مناطق مرزی موفق بوده است، به طوری که ابعاد و مؤلفههای دیگری نیز میتواند در تأمین امنیت پایدار در مناطق مرزی مؤثر باشد که کمتر مورد توجه قرار گرفته و اگر مورد توجه بوده به صورت تکبعدی یا مقطعی بوده است. در ارتباط حفظ مرزها استراتژیهای مختلفی وجود دارد، در ایران استراتژی غالب؛ نگاه تهدیدمحور به مرزها بوده و به تبع آن نوع مدیریت نظامی- انتظامی را سر لوحه کار خود قرار داده است که بیشتر به مسدود کردن فیزیکی توجه داشته و مرز را به عنوان یک خط میپندارند که در صورت مراقبت کامل، امنیت را به ارمغان خواهد آورد. از این رو بیشتر راهکارها و برنامهها که با هزینههای مالی و انسانی فراوان در جهت مقابله با تهدیدهای مرزی طراحی میشود، به علت عدم نگرش همهجانبه و بخشیبودن، به طور مقطعی تغییراتی در سطح محدود ایجاد نموده و به مرور در جهت عکس عمل مینمایند.
آنچه در قرن حاضر امنیت مرزها را به خطر میاندازد دیگر عامل نظامی نیست، بلکه این عوامل به سمت مسائل غیرنظامی گرایش پیدا کرده که مهمترین آنها اقتصادی است. دوری از مرکز کشور مسئله جغرافیایی است که از طبیعت مناطق مرزی ناشی میشود و پیامدهای نامطلوبی را برای مناطق مرزی به همراه دارد که مهمترین آن محرومیت شدید و حاشیهای بودن این مناطق است. بیشک محرومیت شدید اقتصادی و میزان بالای بیکاری در مناطق مرزی در افزایش عبور غیرمجاز افراد، قاچاق کالا و سایر اموری که مخل امنیت مرزها میشوند، تأثیر فراوانی دارد. با توجه به گستردگی مرز سیستان و بلوچستان، نمیتوان صرفاً راهبرد کنترل مرز به شیوه انسداد فیزیکی را مدنظر قرار داد و توسعه اقتصادی را مورد توجه قرار نداد. تجربه کشورهای دیگر دنیا نیز نشان میدهد که بهترین راهبرد در کنترل مرز، راهبرد تلفیقی است، چرا که راهکارها و سیاستهای مقابله با تهدیدها را در سر لوحه اجرایی خود قرار میدهد. همچنین زمینه و شرایط شکوفایی ظرفیتهای موجود و چگونگی بهرهمندی از این ظرفیتها را جزء خطمشی اجرایی خود میداند.
با توجه به هزینههای که در امر انسداد مرزهای جنوبشرقی انجام شده است؛ همچنان شاهد قاچاق موادمخدر، سوخت، کالا، ورود غیرقانونی اتباع افغانی و گروههای تروریستی از طریق مرزهای استان به داخل و خارج از کشور هستیم. این مسائل نشاندهنده این است که در اجرای این طرحها؛ تحقیقات علمی و کارشناسانه صورت نگرفته و به صورت تکبعدی به این مسئله پرداخته شده و فاکتورهای دیگر مانند توسعه اقتصادی، فرهنگی، فرآیندهای ژئومورفولوژیکی و ... مدنظر قرار نگرفته است. در خصوص موفقیت و کارآیی بیشتر مناطق مرزی در استان سیستان و بلوچستان راهکارها و پیشنهادهای ذیل ارائه میگردد.
پیشنهادها و ارائه راهکارها
- استفاده از راهکارهای مدرن انسدا مرزی در کنار راهکارهای سنتی و کلاسیک مانند سنجندههای فضایی در تهیه اطلاعات مرزی، شنودهای رادیویی، سیستمهای اطلاعات جغرافیایی.
- استفاده از افراد بومی تحصیلکرده در امور منطقه.
- واگذاری اقدامات و تصمیمگیریها تا حد امکان به پژوهشگران بومی منطقه مرزی جنوبشرق کشور.
- تبدیل مرز به مرزهای نرم؛ غلبه مراودات تجاری- اقتصادی بر سایر مؤلفههای سیاسی و امنیتی.
- افزایش رفاه مرزنشینان و در پی آن افزایش همگرایی ملی و وفاداری ملی.
- افزایش توان کارکنان مرزی در قدرت مانور، نظارت و کنترل.
- بهکارگیری شیوههای انسداد مرزی با مطالعات و اقدامات کارشناسانه به صورت پیشبینی تحلیل سیلاب از طریق مطالعه حوزههای آبریز، تعیین نوع پوشش سطح زمین، مطالعه رژیم بارندگی و همچنین پیشبینی تحلیل اثرات باد از طریق مطالعه میزان حجم ماسه جابهجا شده.
- استفاده از تشکلهای مردمی، پایگاههای بسیج مردمی، معتمدین و ریشسفیدان محلی در تأمین امنیت مناطق مرزی.
- توجه ویژه به گذرگاهها و بازارچههای مرزی استان برای رونق تجارت و عبور و مرور قانونی.
- افزایش همکاریهای امنیتی و اطلاعاتی و زیربنایی با کشورهای افغانستان و پاکستان.
- در نظر گرفتن پیامدهای مثبت و منفی طرح انسداد مرز در کنار یکدیگر.
- استفاده از تجهیزات و فناوریهای جدید به جای نیروهای انسانی در واپایش و مدیریت مرزها.
معصومه دهمرده(1395)، ناکارآمدی طرح انسداد مرزی در ناحیه شرقی جمهوری اسلامی ایران، اولین همایش ملی توسعه ناحیه ژئوپلیتیک جنوب شرق ایران، زاهدان: دانشگاه سیستان و بلوچستان.