* هدف از تأمین امنیت؛ رفاه بیشتر شهروندان و ساکنان مرز است نه ایجاد مزاحمت بیشتر بر آنها. با احداث دیوار نه تنها برای رفاه مردم سیستان کاری انجام نشده، بلکه محدودیتهای جدیدی هم برای آنها ایجاد شده است.
طی دهه گذشته برخی ناامنیها و بیثباتیهای کشورهای همسایه در مرزهای جنوبشرقی ایران باعث شد؛ مسئولین کشوری تصمیم به احداث دیوار بتونی در مرز سیستان با افغانستان نمایند. به طوری که قسمتهایی از این مرز با احداث دیوار بتونی مسدود گردید. آنچه که در این خصوص اهمیت دارد؛ بیان این مطلب است که احداث این دیوار بتونی چه تأثیری بر امنیت منطقه سیستان گذاشته است؟
کنترل مرز در سیستان تلفیقی از انسداد فیزیکی و انسداد غیرفیزیکی است که توسط مرزبانی کنترل میشود. گرچه در حالت خوشبینانه طرح انسداد مرز در سیستان تأثیر مثبتی در برقراری امنیت منطقه داشته است؛ اما مشکلاتی نظیر شائبه کاهش مرزهای جغرافیایی سیستان و مشکلاتی چون باقی ماندن اراضی کشاورزی مرغوب سیستان در پشت دیوار مرز، سختی تردد کشاورزان سیستانی به زمینهای کشاورزیشان و معضل آبیاری اراضی، درگیریهای مسلحانه کشاورزان سیستانی و افغانی بر سر تصاحب مزارع کشاورزی، و از بین رفتن تنها راه معیشت مرزنشینان را برای مردم سیستان به ارمغان آورده است.
اکثریت مردم سیستان با انسداد مرز به روشهای سنتی و مدرن مخالف نیستند؛ اما به نبود مطالعات کارشناسی شده و برنامهریزی دقیق در روشهای انسداد مرزی معترض و معتقدند کسانی که اینگونه طرحها را تصویب و اجرایی میکنند در خارج از استان و منطقه سیستان ساکن و نسبت به مسائل منطقه اطلاعات کافی ندارند و بدون آن که نظر مرزنشینان و شهروندان سیستانی را جویا شوند؛ اقدام به انسداد مرز کردهاند. این بیاطلاعی و عدم آشنایی برنامهریزان و تصمیمگیران از منطقه سیستان، باعث شده است که دیوار مرزی از اراضی کشاورزی عبور داده شده و زمینههای کشاورزی مردم در پشت دیوار احداثی باقی بماند و دسترسی کشاورزان به اراضی کشاورزیشان با مشکل مواجه شود. تا جایی که در زمان بروز بحرانهای سیاسی در روابط ایران و افغانستان و تشدید تدابیر امنیتی به دلیل وجود ناامنیها در دو سوی مرز، به کشاورزان سیستانی اجازه داده نمیشود از مزارع خود سرکشی و به آن طرف دیوار مرزی تردد نمایند و نهایتاً دسترنج و محصول کشاورزی آنها از بین رفته و زمینه نارضایتی کشاورزان فراهم میگردد.
در این خصوص؛ با توجه به موقعیت و شرایط معیشتی حاکم بر منطقه سیستان، در واقع حق با مردم مرزنشین است. منطقهای که نزدیک به دو دهه با خشکسالی مواجه و به دلیل شرایط و انزوای جغرافیایی به دور از قطبهای اقتصادی و صنعتی کشور قرار دارد؛ با انسداد مرز تنها راه معیشت آنها هم که از طریق مرز تأمین میشده، از بین رفته است. اندک اقدامات دولت هم پاسخگوی جمعیت بیکار منطقه نیست. بازارچههای مرزی ایجاد شده هم به دلیل برخی سختگیریها و معلوم نبودن مدیریت آنها از کارآیی لازم برخوردار نیستند و عمده خدماتی هم که در آنها انجام میپذیرد؛ در حقیقت سهم مرزنشینان صفر و افرادی خارج از منطقه سود حاصل از بازارچههای مرزی را تصاحب میکنند.
انسداد مرز سیستان بدون ایجاد زیرساختهای اقتصادی برای معیشت مرزنشینان، با خشک شدن تالاب هامون و قطع آب رودخانه هیرمند، منطقه سیستان را آسیبپذیرتر از گذشته ساخته و معضل حادتری چون مهاجرت و خالی شدن نواحی مرزی را بوجود آورده است.
با توجه به شرایط حاکم بر منطقه سیستان، انتظار میرود دولت و مسئولین مربوطه که بدون مطالعه میدانی و منطقهای و بدون در نظر گرفتن معیشت مرزنشینان اقدام به انسداد مرز نمودهاند؛ در این خصوص همت بیشتری به خرج بدهند و هر چه سریعتر با اقدامات عملی و نه صرفاً شعاری؛ درصدد رفع مشکل پیش آمده برآیند؛ چرا که ایجاد امنیت در مناطق مرزی سیستان به دو عامل کنترل مرز و معیشت مرزنشینان بستگی دارد. به طور کلی شکوفایی و نابودی شهرها و روستاهای مجاور و نقاط مرزی، بستگی به این دارد که طرحهای مرزی نقشهای جدیدی برای آنها بوجود بیاورد و نه باعث تضعیف و از بین رفتن معیشت مرزنشینان گردد. تأمین معیشت مرزنشینان مهمترین و تأثیرگذارترین مؤلفه در امنیت منطقه مرزی سیستان به شمار میرود. بنابراین کنترل و انسداد مرز به تنهایی قادر به برقراری امنیت پایدار در منطقه مرزی سیستان نبوده و ضروریست که متولیان امر با ایجاد زیرساختهای اقتصادی و توسعهای به بهبود معیشت مرزنشینان اقدام و همچنین محورهای ارتباطی و ترانزیتی را با کشور افغانستان نیز تقویت نمایند.
گذشته از موارد ذکر شده، میطلبد دولت و مسئولین نسبت به اراضی و زمینهای کشاورزان سیستانی در پشت دیوار مرزی برنامهریزی نموده و با برداشتن محدودیتهای ترددات مرزی، احداث پاسگاه مرزی در پشت دیوار مرزی امکان تردد کشاورزان به مزارعشان را فراهم و یا حداقل با خریداری زمینهای کشاورزی باقی مانده در پشت دیوار مرزی، برای رفع مشکل کشاورزان اقدام و معضل اراضی کشاورزان سیستانی در پشت دیوار مرزی را حلوفصل نمایند.
مرزهای سیاسی به پدیدهای فضایی اطلاق میشود که منعکس کننده قلمرو حاکمیت یک دولت بوده و مطابق قواعد خاص در مقابل حرکت انسان، انتقال کالا یا نشر افکار مانع ایجاد کند یا دست کم آن را محدود سازد(زرقانی،1386: 2). انسانها برای مشخص ساختن پیرامون فعالیت خود، آن گونه که با گستره فعالیت همسایه تداخل پیدا نکند، ناچار به تعیین خطوطی قراردادی در بخش پایانی و پیرامونی محیط زیست یا قلمرو خود هستند که گونه گسترش یافته این مفهوم خط پیرامونی است که بخش پایانی گستره فعالیت یک ملت را مشخص می سازد و جنبهای سیاسی پیدا میکند که مرز خوانده میشود(مجتهدزاده، 1381: 40). مرزها حدود ملتها و کشورها را مشخص کرده و بنابراین معرف کشور- ملتها هستند. مرزها به طور همزمان، ابزار سیاست کشور، تجلی و وسیله قدرت و تعیین کننده امنیت ملی هستند(میرحیدر،1375: 141).
مرزها بر اساس وظیفه و نقشی که ایفاء میکنند انواع گوناگونی دارند و نامهای خاصی به خود میگیرند. جغرافیدانان در مرحله اول مرزها را به دو دسته طبیعی و مصنوعی تقسیمبندی کردهاند: مرزهای طبیعی در ارتباط با سیماهای فیزیوگرافیک- توپوگرافیک مشخصی نظیر خطالرأس کوهها، خطالقعر رودها و دریاچهها تعیین میشوند. بسیاری از مرزهای بینالمللی در امتداد رشته کوهها قرار دارند. مثل کوههای آند، آلپ و هیمالیا که در همگی آنها مرز وجود دارد یا رودخانه آمودریا که مرز بین چندین کشور است(مجتهدزاده،1381: 19). اما مرزهای طبیعی به طور همیشگی از ثبات برخوردار نیستند و گاهی مشکلاتی را ایجاد میکنند، مخصوصاً با تغییر مسیر و طغیان رودخانهها، این مشکلات بیشتر میشوند که نمونه بارز آن بخشی از رودخانه هیرمند و دریاچه هامون است که مرز مشترک بین ایران و افغانستان را تشکیل میدهند. نوع دیگر مرزها مصنوعی یا هندسی میباشند که عمدتاً با استفاده از خطوط مدارات و نصفالنهارات تعیین شده و اکثراً در کشورهای آمریکا و آفریقا وجود دارند.
ادامه مطلب ...
به طور کلی ویژگیهای محیط امنیتی ایران به شرح زیر است:
- فقدان هم پیمان استراتژیک در سطح منطقه و عدم عضویت در پیمانهای نظامی- امنیتی.
- وجود پایگاههای نظامی متعدد در کشورهای پاکستان و افغانستان و استقرار نیروهای نظامی آمریکا در این کشورها.
- وجود گروههای تروریستی در حواشی و مناطق مرزی کشور(جندالله، فرقان و ...).
- وجود اقلیتهای فضایی و اکولوژیک(کشورهای چند ملیتی)، بیشتر واحدهای سیاسی اطراف ایران دارای اقلیتهای قومی و مذهبی میباشند.
- در اختیار داشتن موقعیت مرکزی و حلقه ارتباط 5 حوزة ژئوپلیتیکی خاورمیانه، خلیج فارس، شبه قاره، آسیای مرکزی و قفقاز.
– تجمع دولتهای شکننده در محیط امنیتی ایران(افغانستان، پاکستان، و ...).
- حضور ناتو در حوزههای ژئوپلیتیکی پیرامون کشور(افغانستان، عراق، آسیای مرکزی و....).
- درگیریها و اختلافات مرزی و ارضی در محیط امنیتی ایران(اعظمی ودبیری،1389: 6).