چکیده
تأمین امنیت مرزها، همواره یکی از موضوعات مهم و کاربردی در جغرافیای سیاسی میباشد که نه تنها با گذشت زمان از اهمیت آن کم نشده، بلکه معیارها و مسائل جدیدی نیز به آن اضافه گردیده است. در حقیقت آن چه که امروز همه درباره آن متفقالقولند؛ این است که داشتن مرزهای مطمئن و امن در اجرای سیاست حسن همجواری و اعمال حاکمیت دولت در هر کشوری نقش کلیدی و هدایت کننده داشته و از کاربرد وسیعی برخوردار میباشد، پیچیدگی مسائل مرزی در عصر کنونی، ضرورت توجه به ابعاد گوناگون آن را خصوصاً از بعد امنیتی بیشتر نمایان میسازد. افزون بر این تأثیرات مستقیم و گسترده مرزهای هر کشوری بر استقلال، تمامیت ارضی، حاکمیت ملی، امنیت ملی، امنیت داخلی، اوضاع اقتصادی و فرهنگی آن کشور، اهمیت پرداختن به تأثیرات امنیتی مرزها را آشکار میسازد. زمینهها و ریشههای بروز ناامنی و تهدید در مناطق مرزی شرق کشور بسیارند. از مهمترین مؤلفههای ناامنی در مرزهای جنوبشرقی و استان خراسان جنوبی میتوان به: سطح پایین رفاه و فرهنگ، تعارضهای قومی و مذهبی، وجود برخی جریانهای مرکزگریز، فعالیت جریانهای تند مذهبی متاثر از خارج مرزها، نبود کنترل کامل بر مناطق مرزی، فعالیت کم بازارچههای مرزی، جذبشدن در باندهای قاچاق و شرارت، توسعهنیافتگی، عدم کنترل و انسداد کامل مرزها و همچنین افزایش حضور نیروهای فرامنطهای در افغانستان اشاره نمود. در مقاله حاضر در صدد آنیم که با روشی توصیفی- تحلیلی به بررسی مهمترین چالشهای امنیتی در مرزهای جنوبشرقی و استان خراسان جنوبی بپردازیم.
کلیدواژهها: مرز، امنیت، تهدیدات، خراسان جنوبی.
مقدمه
مرزها حدود ملتها و کشورها را مشخص کرده و بنابراین معرف کشور- ملتها هستند. مرزها به طور همزمان، ابزار سیاست کشور، تجلی و وسیله قدرت و تعیینکننده امنیت ملی هستند. در تاریخ ایران به دلیل وجود حکومتها و دولتهای متعدد با سطوح مختلف قدرت، شاهد انواع قلمروها، حریمها، پیشرویها و عقبنشینیهای جغرافیایی بودهایم. به عبارت دیگر در طول ادوار گذشته مرز ایران بارها دستخوش تغییرات چشمگیری شده است. حدود مرزهای ایران در پایان دوره قاجار بر اساس معاهدات زیر تعیین شده: مرز شمالی، با قرارداد ترکمنچای و گلستان؛ مرز غربی طبق معاهده ارزروم دوم؛ مرز شرقی بر اساس معاهده پاریس و حکمیت اول و دوم گلداسمیت و مرز شمال شرقی بر طبق پیمان آخال. بنابراین علت عدم تطابق مرزهای ایران با حوزه تمدنی آن نیز در همین نکته نهفته است. مناطق مرزی به دلیل تماس با محیطهای گوناگون داخلی و خارجی، از ویژگیهای خاصی برخوردارند. وجود تماسها، مبادلات و پیوندهای فضائی دو سوی مرز بین کشورهای مجاور، از سویی و آسیبپذیریها و وجود تهدیدات مختلف در این مناطق از سوئی دیگر، باعث چالشهای عمدهای در این نواحی شده است. بر این اساس، معضلات جمهوری اسلامی ایران را که توأمان از ناحیه مرزهای جنوب شرقی بر این کشور وارد میشود این گونه میتوان بر شمرد: بیثباتی سیاسی همسایگان شرقی و شکلگیری دولتهای ضعیف و ورشکسته؛ تقویت جریان افراطی سلفیگری و تروریسم؛ رواج انواع قاچاق، حضور نیروهای بیگانه در منطقه و ... . مرزهای شرقی ایران با کشورهای همسایه است که ترکیبی از ژئوپلیتیک، تروریسم، جنگ، ناامنی و رادیکالیسم را شکل دادهاند. با توجه به این مطالب میتوان ادعا کرد که بخش قابل توجهی از مؤلفههای تأثیرگذار در تأمین امنیت داخلی کشور به نوعی متأثر از متغیرهای خارج از مرزهای سرزمینی است لذا هرگونه آسیبپذیری در مرزهای جنوبشرقی کشور نقصان در امنیت داخلی و امنیت ملی را فراهم مینماید.
روش تحقیق
این تحقیق از حیث هدف کاربردی است زیرا نتایج آن می تواند در تصمیمگیریها و سیاستگذاریها تأثیرگذار باشد. با توجه به اهمیت مطالب و به روز بودن آنها و ملاحظات مرتبط با متغیرها و گزارههای دخیل در روند تحقیق و ابعاد گسترده چالشهای امنیتی مرزهای جنوبشرقی، روش تحقیق، توصیفی – تحلیلی میباشد.
مباحث نظری
امنیت و مرز
امروزه و در عصر جهانی شدن به دلیل یک دست شدن جامعه جهانی همه مسائل به یکدیگر مرتبط و نزدیک شده که یکی از این مسائل امنیت است. به عبارت دیگر در چنین محیط جهانی، امنیت یک کشور معادل امنیت همه است و بر عکس، یعنی مفهوم امنیت یک مفهوم متقابل، مساوی و یکسان برای همه دولتهاست. بدینسان هر رویدادی که در یک ناحیه اتفاق میافتد در نواحی دور و نزدیک تأثیر میگذارد. بر همین اساس اصلیترین دلیل ایجاد مرز را میتوان امنیت عنوان کرد. بنابراین ریشه عمدهای از مشکلاتی را که در داخل یک کشور بروز میکند، باید در مرزها جستجو نمود؛ زیرا ورود و خروج هر گونه اشخاص و کالاهای قاچاق، موادمخدر و وسایل منکراتی که باعث اختلال در سیستم اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و بهداشتی میگردد، از طریق مرزها انجام میگیرد.(اخباری و نامی،1388: 51). مفهوم ایجاد امنیت در مرز، جلوگیری از هر گونه اعمال خلاف قاعده در طول مرزهای یک کشور و کانالیزه نمودن تردد اشخاص و حمل و نقل با رعایت ضوابط قانونی از طریق دروازههای مجاز مرزی میباشد. امنیت مرزی به معنای جلوگیری از هر گونه اعمال خلاف قانون در طول مرزهای یک کشور و قانونیکردن تردد اشخاص و حمل کالا با رعایت ضوابط قانونی و از طریق دروازههای مجاز مرزی است(زرقانی،1382: 18).
آسیبها و تهدیدهای مرزی
تهدیدهای مرزی با توجه به موقعیت کشورها و شرایط و فضای پیرامونی و داخلی متفاوت است و میتواند شامل موارد زیر باشد: تهدیدهای امنیتی؛ تهدیدهای سیاسی؛ تهدیدهای اقتصادی؛ تهدیدهای فرهنگی؛ تهدیدهای قاچاق(کالا، موادمخدر، انسان، سوخت، دارو، سلاح و ...)(قوام ملکی،1389: 25). برای تدوین استراتژی و اتخاذ سیاستهای راهبردی و کاربردی جهت مقابله با تهدیدهای مرزی، اولین گام شناخت منابع تهدید میباشد. با توجه به گستره جغرافیایی، طولانیبودن مرزها، تعدد همسایگان و موقعیت ژئوپلیتیکی، منشأ و منابع تهدید مرزها میتواند متعدد و متنوع باشد. از این رو مهمترین منابع و بستری که تهدیدهای مترتب مرزی(در انواع مختلف) از آنها منشأ میگیرند عبارتنداز:
طولانی بودن مرزها و تعدد همسایگان و تنوع محیطی اعم از طبیعی و انسانی؛ مرزهای تحمیلی و تداخل قومی- فرهنگی با کشورهای همجوار؛ توسعهنیافتگی مناطق پیرامونی و مرزی؛ چالشها و اختلافات زیستمحیطی و منابعطبیعی؛ موقعیت ویژه ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی مرزها؛ روند تحولات و تغییرات نظامهای سیاسی کشورهای همجوار؛ اوضاع نامساعد و بیثباتی کشورهای همجوار؛ علایق و استراتژیهای قدرتها نسبت به منطقه موردنظر؛ جهانیشدن و تحول در کارکرد مرزها؛ عدم استراتژی مناسب و منسجم در مدیریت مرزی کشورها(اخباری. نامی،1388: 41). موارد فوق که به عنوان عوامل اصلی بسترساز برای تهدیدهای مختلف مرزی تلقی میشوند، هر کدام به تنهایی یا با اشتراک عوامل دیگر میتوانند تهدیدهای بالقوه یا بالفعلی برای مرزهای یک کشور تلقی شوند. هر یک از این موارد باید به دقت مورد مطالعه قرار گیرند تا بتوان رهنمود و راهکارهای لازم جهت مدیریت مطلوب و بهینه، اتخاذ کرد.
یافته های تحقیق
انزوای جغرافیایی و دوری از مرکز
انزوای جغرافیایی، عمدتاً ناشی از انطباق مفاهیم اقتصادی و جغرافیایی بر یکدیگر است. تحت تأثیر این خصوصیت، به دلیل سختی دسترسی(به دلیل عوامل جغرافیایی، صحرا، کویر و ...) که مهمترین مسأله در انزوای جغرافیایی به شمار میرود، سرعت ارتباطات کند، و در نتیجه، به دلیل کمتوجهی و عدم صرفه اقتصادی در بهرهبرداری از منابع محدود این مناطق، فرآیندهای بعدی توسعه آن، از دیگر مناطق کشور عقب ماندهتر میماند. انزوای جغرافیایی باعث جداافتادگی و گسستگی میان مناطق مرزی و مناطق داخلی کشور، نبود دسترسی یا کندی آن و قرار گیری در یک موقعیت بن بست خواهد شد. همچنین دوری از مرکز موجب بروز دو پیآمد ذهنی و عینی می شود: ذهنیت دوری از مرکز باعث دوری تعلقات، دوری فکری و دوری تفاهمات با مرکز میشود. در بعد عینی، نیز باعث کاهش عمران و آبادانی این مناطق و تشدید محرومیت به دلیل ضعف نظام در تصمیمگیری سیاسی، اداری و قضایی و اجرایی و دوری مسئولین مرکزنشین از مشکلات این مناطق میشود. پیامدهای ناشی از این ویژگی شامل کاهش کنترل مرکز بر این مناطق، عدم تعادل منطقهای و عدم گرایش به جذب فعالیتها و سرمایهها میباشد(وزین،1390: 645). استان خراسان جنوبی که در سال 1382 با مصوبه دولت ایجاد شده، یکی از استانهای جدیدالتأسیس کشور بوده و به دلیل تأخیر 40 ساله در تقسیم استان خراسان بزرگ و عدم سرمایهگذاری لازم طی سالهای گذشته جزء استانهای محروم و کمتر توسعهیافته میباشد. این استان دارای امکانات بالقوه و استعداد مطلوبی در زمینههای مختلف اقتصادی بالاخص صنعت و معدن است ولی در بحث سرمایهگذاری، به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص و محرومیتهای خاص اقلیمی، دوری از مرکز تصمیمگیری وضعیت مناسبی ندارد(سایت استانداری خراسان جنوبی).
اختلافهای قومی- مذهبی
یکی از ویژگیهای مرزی کشورها که تأثیر مستقیمی بر امنیت مرزی دارد، داشتن تنوع قومی، اجتماعی و فرهنگی در نواحی مرزی است. این پدیده ناشی از مرزهای تحمیلی است که معمولاً توسط قدرتهای جهانی و در کشورهای تحتسلطه انجام میگیرد. بر پایه این وضعیت، بخشی از جمعیت یک منطقه قومی یا فرهنگی در منطقه مجاور قرار میگیرد. این پدیده به مرور زمان، در مناطق مرزی باعث تشکیل گروههای قومی، اجتماعی و فرهنگی بین ساکنان دو سوی مرز که تأثیر مستقیمی بر امنیت مرز دارد، میزان همگرایی و یا واگرایی قومی- فرهنگی این گروههای اجتماعی مرزنشین با حکومت مرکزی است. به بیانی دیگر، اگر این گروهها نسبت به حکومت مرکزی همگرایی داشته باشند، مسأله تأمین امنیت مرز و توسعه مناطق مرزی با مشکل کمتری روبرو است. اما هر گاه به دلایلی این گروهها نسبت به حکومت مرکزی واگرایی داشته و نسبت به گروه های اجتماعی آن سوی مرز همگرایی داشته باشند، مسأله تأمین امنیت مرز با مشکل جدی روبرو میشود. اگر مرزنشینان دو سوی مرز از یک قوم و طایفه بوده و خویشاوندی هم بین آنان وجود داشته باشد رفت و آمدهای غیرقانونی نیز در این بین رواج خواهد داشت(اخباری و نامی،1388: 58).
گرچه ایران از کشورهایی است که قومیتهایی با گویشها و فرهنگهای متفاوت را در خود جای داده است، اما ایرانیان در کل از یک بستر فرهنگی- تاریخی منسجم و استوار بر مؤلفههای انسانی- اجتماعی برخوردارند. در واقع دلیل ماندگاری و پایداری جامعه ایران در طول تاریخ متأثر از مؤلفههایی چون: همزیستی مسالمتآمیز و سازگاری قومی، مذهبی، نژادی، زبانی و چگونگی گسترش قدرت نخبگان از قومیتهای گوناگون در بستر تاریخی جامعه ایران بوده است(باوند،1383: 57). در مجموع میتوان عوامل تهدیدکننده اقوام علیه همگرایی و امنیت پایدار ملی را شامل این موارد دانست:
دخالت عوامل بیگانه: مسأله تکثر قومی و مذهبی کشور زمانی که با اهداف و خواستههای استعماری بیگانگان همراه شود. از اهمیت و حساسیت فوقالعادهای برخوردار میشود و تنوع، ناهمگونی فرقهها و اقلیتهای قومی و مذهبی از مهمترین ابزار آنها محسوب میشود. با نگاهی به رخدادهای تاریخ معاصر کشور، رد پای نفوذ و مداخله عوامل بیگانه را در درگیریهای قومی و منطقهای مشاهده میکنیم. برخی چالشهای قومی در بلوچستان و مناطق دیگر در سالهای اخیر به روشنی نقش عوامل خارجی در شکلگیری منازعات قومی و تقویت ناسیونالیسم قومی را آشکار میسازد.
وجود اقوام هم آیین در کشورهای همسایه: هر چند وجود این اقوام در همسایگی ایران میتواند موجب نفوذ فرهنگی ایران شود، اما به صورت عکسالعملی موجب دخالت عوامل بیگانه در امور داخلی ایران نیز شده است و معمولاً یکی از راههای ورود افکار ناسیونالیستی و تجزیهطلبی به داخل کشور از همین مناطق است.
موقعیت مرزی اقوام: موقعیت جغرافیایی اقوام، معادله امنیت ملی را سختتر کرده است. اقوام مختلف و اقلیتهای مذهبی در حساسترین حوزههای راهبردی کشور و جدارههای مرزی اسکان یافتهاند که عقبه آنها در ورای مرزها و بیرون از حوزه نفوذ و اثرگذاری حاکمیت ملی قرار دارد(عصاریان نژاد،1383: 111).
توسعه نیافتگی
توسعه و امنیت دارای رابطه متقابل میباشند. از یک سو هر جا که امنیت باشد، توسعه پایدار میشود و فراهم آمدن امنیت ملی، یکی از بسترهای مناسب جهت توسعه ملی میباشد؛ از سوی دیگر هر جا که توسعه باشد، امنیت وجود دارد. توسعه و حرکت به سوی آن، به تقویت مبانی قدرت ملی و در نتیجه، امنیت ملی در کشور میانجامد. زمانی که در یک جامعه امنیت نباشد، امکان سرمایهگذاری وجود نخواهد داشت و کاهش سرمایهگذاری موجب تعمیق عقبماندگی خواهد شد. در مقابل، عدم توسعهنیافتگی در یک ناحیه، ناامنیهای اجتماعی و فرهنگی شدیدی به همراه خواهد آورد. وجود بیعدالتیهای جغرافیایی و توسعه نامتوازن بخشهای جغرافیایی کشور موجب آسیب همبستگی و وحدت ملی شده و منجر به بروز تحرکات واگرایانه به ویژه در مناطق قومی شده است(احمدی پور و دیگران،1386: 22). به رغم تلاشهایی که پس از انقلاب اسلامی در جهت رفع محرومیت از مناطق کمتر توسعهیافته انجام شده است، گسترهای از کشور که شامل حوزههای مهمی همچون مناطق و نواحی مرزی میباشند، به دلایلی از قبیل انزوای جغرافیایی، ناهماهنگیها، ناامنیهای ناشی از جنگ تحمیلی و عوامل محدود کننده امنیت سرمایهگذاری از چرخه توسعه باز ماندهاند و علیرغم وجود قابلیتهای فراوان، شاخصهای توسعه در آنها در سطح مطلوبی نیست(میر محمدی، 1386: 1). شاخصهای توسعه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و فضایی حاکی از آن است که ایران دارای ساختار فضایی مرکز- پیرامون هم در مقیاس ملی و هم در مقیاس منطقهای و محلی است. در سطح کلان ملی، بخش مرکزی در مقایسه با بخش پیرامون، از توسعهیافتگی بیشتر و درجه دسترسی بالاتر به مزایای توسعه و منابع ملی برخوردار است. این نسبت در مناطقی از حاشیه که از حیث متغیرها و نیروهای ژرف با بخش مرکزی نامتجانساند، به کمترین میزان میرسد؛ این نابرابری نشانگر وجود تبعیض در سیاست و اقدامات اجرایی دولت مرکزی را تقویت و اعتمادبخش حاشیه را از بخش مرکزی و دولت سلب میکند و پتانسیل واگرایی را در این مناطق افزایش میدهد(حافظ نیا، 1381: 187). بخشی از تحقیقات صورت گرفته، عدمتعادل، شکاف و نابرابریهای منطقهای در کشور را حتی چیزی بیش از ده برابر دانسته و اعلام کردهاند که در توسعه کشور الگوی مرکز- پیرامون حاکمیت شدیدی دارد، به طوری که بیشتر شهرستانهای عقبمانده در نواحی حاشیهای و مرزی کشور و در مناطق کوهستانی واقع شدهاند(کلانتری،1377: 192).
ایران کشور بزرگ و پهناوری است که به جهت وضعیت جغرافیایی، اقلیمهای متنوع و چشماندازهای گوناگون دارد. این وضعیت خاص جغرافیایی سبب پدید آمدن رفتارهای اجتماعی – اقتصادی متفاوت شده است. در گذشته ساکنان مناطق مرزی به دلیل صعبالعبور بودن مناطق، فقدان راه و ارتباطات، در شرایط بسیار دشوار زندگی میکردند. در گذر زمان شاهد دگرگونیها و تفاوتهای بسیار در مناطق مختلف کشور بودهایم. لذا فرآیند توسعه در نواحی مختلف کشور یکسان عمل نکرده و نابرابریها و نابسامانیهایی را به دنبال داشته که صحنه ظهور این نابسامانیها، مناطق مرزی و دورافتاده از مرکز میباشند. بخش عمدهای از مناطق شرقی، جنوب شرقی و پارهای از مناطق کوهستانی در غرب به علت قرار داشتن در قلمرو بیابانهای خشک و بیآب و کوهستانهای مرتفع دور از دسترس، به نسبت دیگر نقاط مستعد کشور، از نعمت توسعه بهره مناسب نبردهاند و در برخی از نقاط اصلاً از توسعه بهره نبردهاند. مناطق شرقی کشور که دچار محرومیت واقعی و توسعهنیافتگی است، بیشتر حالت حاشیهای پیدا کرده است، حتی جمعیت و نیروی انسانی در این مناطق چون توسعه به حاشیه رانده شدهاند. چرا که دسترسی مردم به آموزشهای عمومی و سطح بهرهگیری از امکانات آموزشی، امروزه در دنیا به عنوان یکی از عوامل مهم توسعه به شمار میرود. بررسیها نشان میدهد که در نقاط توسعهنیافته، سطح سواد و میزان دسترسی کودکان واجبالتعلیم به امکانات آموزشی بسیار کمتر از مناطق توسعهیافته است. بیسوادی، توسعهنیافتگی را به دنبال دارد و بیسوادی خود نیز زاییده توسعهنیافتگی است(امیراحمدیان،1378: 41). همان طور که در پیش گفته شد، در مناطق حاشیهای و کمتر توسعهیافته ایران، در کنار عوامل بازدارندة جغرافیایی و طبیعی(از جمله محدودیت منابع، وضع اقلیمی نامناسب، کوهستانی بودن و …) عوامل انسانی نیز تأثیر فراوان داشته و دارد. برای توسعه این مناطق به نیروی متخصص و ماهر نیاز است که تأمین آن در کوتاه مدت ممکن نیست جذب نیروی متخصص از دیگر نقاط کشور به مناطق محروم با توجه به محدودیتهای مالی و اعتباری مقرون به صرفه نیست. بنابراین ویژگیهای جمعیتی یک منطقه در تأمین و یا تهدید امنیت ملی بسیار مهم است و شاخصهایی چون درصد اشتغال، ضریب توسعه انسانی و سطح سواد و دانش و تکنولوژی یک منطقه از اهمیت بالایی برخوردار است که متأسفانه از نظر این شاخصها نیز منطقه جنوب شرقی ایران و استان خراسان جنوبی در پایینترین سطح در بین مناطق مختلف کشور قرار داشتهاند. وجود محرومیتهای شدید اقتصادی و میزان بالای بیکاری در مناطق مرزی در افزایش عبور غیرمجاز افراد، قاچاق کالا و سایر اموری که با امنیت منافع ملی کشورها در تضاد است. در شکلگیری اقدامات توسعهای از جمله بازارچههای مرزی مؤثر بوده است. بر اساس تحقیقات انجام شده، امنیت و توسعه در مناطق مرزی با ضریب همبستگی بالا دارای رابطهای مستقیم و دو سویه با یکدیگر میباشد. به گونهای که هر اقدامی در فرآیند تحقق توسعه تأثیرات مستقیمی بر فرآیند تحقق امنیت میگذارد و بالعکس. به این ترتیب مناطق دارای شاخصهای بالای توسعه از ضریب امنیتی بالاتری نسبت به مناطق توسعه نیافتهتر برخوردارند(عندلیب، 1380: 196). توسعه اقتصادی مناطق مرزی و افزایش رفاه و درآمد اقتصادی مرزنشینان از طریق فعالیتهای سالم اقتصادی و حمایت و سرمایهگذاری دولتها بر کارکرد مرز تأثیر مثبت دارد. از سوی دیگر افزایش فعالیتهای اقتصادی سالم و سرمایهگذاری دولتها در مناطق مرزی، مشروط به عدم اختلاف فاحش اقتصادی در دو سوی مرز، نیز میتواند بر کارکرد ارتباطی مرز تأثیر مثبت داشته باشد.
وجود گروههای تروریستی
ترور در ادبیات سیاسی به اعمال و اقدامات خشونتآمیز جهت نیل به مقاصد سیاسی با هدف از میان برداشتن رقبا اطلاق میشود و اگر چه پیشینه دیرینه دارد اما در نیمه دوم قرن بیستم به عنوان آموزه فکری توجیهکننده بهرهگیری از فشار و خشونت برای پیشبرد اهداف سیاسی به دلمشغولی مستمری تبدیل شده است(Tnahrah,1996: 26). تروریست کسی است که اقدام به ترور میکند و تروریسم رویکردی است که از آن برای رسیدن به هدف استفاده میشود. تروریسم محدود به کشور و قارهای خاص نیست(هرسیچ،1380: 21). به دنبال انقلاب اسلامی، دولت جمهوری اسلامی ایران، در حالی که بر اثر سقوط رژیم پیشین فاقد سیستم اداری، سیاسی، نظامی و امنیتی و انتظامی قوی و مؤثری بود با بحرانهای متعددی در استانهای مختلف روبرو شد. از جمله این بحرانها میتوان از شورش گروههای مختلف در خوزستان، جنگلهای شمال، آمل و ترکمنصحرا، کردستان و سیستان و بلوچستان را نام برد. اما در این میان به عنوان عمدهترین گروههای تروریستی که به منظور به چالش کشیدن دولت مرکزی جمهوری اسلامی ایران فعالیت مینمودند میتوان به فعالیتهای گروه مجاهدین خلق(منافقین) و پژاک (اکراد غرب ایران ) اشاره کرد که اقدامات ستیزهجویانه آنها علیه جمهوری اسلامی بر کسی پوشیده نیست. اما گروه تروریستی دیگری که در ادامه این گونه آشوبهای قومی و قبیلهای پا به عرصه ظهور گذاشته و به خصوص اخیراً تلاشهایی را جهت به چالشکشیدن دولت مرکزی جمهوری اسلامی ایران نموده است، گروه تروریستی جندالله میباشد. خاستگاه این گروه تروریستی در استان سیستان و بلوچستان بوده که به دنبال ظهور طالبان، با بهرهگیری از مقبولیت و محبوبیت معنوی این گروه نزد برخی از اهلسنت بلوچ تقویت گردید. بیثباتی سیاسی موجود در افغانستان در دو دهه اخیر و بروز جنگهای داخلی متعدد در این کشور به طرق مختلف بر امنیت کشور و به خصوص امنیت مناطق مرزی مرزی ایران تأثیر منفی گذاشته است. مسأله آوارگان افغانی، کشت و تجارت موادمخدر، قاچاق سلاح، شرارت، گروگانگیری و ... همگی از نتایج بیثباتی سیاسی در افغانستان است که پیامدهای زیانبار اقتصادی- امنیتی آن در طی دو دهه گذشته بسیار ملموس بوده است. هجوم متداول گروههای تروریستی با عناوین مختلف از سمت مرزهای پاکستان به سوی مرزهای شرقی ایران موجی از ناامنی، ترس و وحشت را برای ساکنین مرزهای دو کشور در پی داشته است(پورخسروانی،1382: 22). از دیگر چالشهای مرزی، ناامنیهای ناشی از تحرک گروههای ضدانقلاب در مرزهای جنوبشرقی میباشد که علیرغم تلاشهای صورت گرفته در جهت همکاریهای دو جانبه با کشورهای همسایه و سعی در خنثیکردن این فعالیتها در مرزهای مشترک، لیکن به دلیل عدم اشرافیت کشورهای همسایه بر مناطق مرزی و قبایلنشین و مشکلات متعدد داخلی این مهم تحقق نیافته است(حیدری،1389: 41). استانهای مجاور مرزهای شرقی جمهوری اسلامی ایران دقیقاً مشرف بر هلال طلایی است. پیوندهای مذهبی، قومی و قبیلهای در این منطقه همراه با قاچاق موادمخدر و تسلیحات، مهاجرتهای غیرقانونی و جنایات سازمانیافته، با توجه به نیاز بیشتر این منطقه به توسعه، محیط مستعدی برای گروههای مخالف به وجود آورده است. آنچه باعث قوت یافتن اقدامات تروریستی در مناطق مرزی جنوبشرقی میشود وابستگی گستردهای به حمایت نیروهای غربی و قدرتمند از تروریسم دارد. اثربخشی مبارزه با تروریسم بستگی به اثرات آن در مبارزه با موادمخدر نیز دارد. پدیده موادمخدر در واقع تغذیه کننده تروریسم است. در صورت مهار ساختن موادمخدر و ریشهکن کردن آن، یکی از راههای مهم تأمین منبع اقتصادی تروریستها بسته خواهد شد. اما آنچه این پدیده را وحشتناکتر میسازد، ارتباط زنجیرهای و تنگاتنگ آن با گروههای تروریستی و عناصر واپسگرا در منطقه است. عوائد ناشی از تولید و قاچاق موادمخدر، امروزه به مثابه شاهرگ اقتصادی گروههای تبهکار و شورشی محسوب میشود. پدیده موادمخدر، تروریسم را تغذیه و تقویت نموده، همچنین صلح و امنیت کشورها را به چالش میکشد. و این عامل به یک پدیده فرامنطقهای مبدل شده است(دهمرده،1390: 123).
پدیده قاچاق
قاچاق به معنای ربودن و عملی پنهانی است و در اصطلاح گمرکی به عنوان تقلب در نقل و انتقال کالا، بدون پرداخت عوارض گمرکی و سود بازرگانی محسوب میشود. در تعریف دیگر فعل و انفعالات و تحرکات مخفیانه و غیرقانونی که به صورت سازماندهی و به دور از دید مسئولین مجری قانون انجام میشود را قاچاق مینامند. شخص و یا اشخاصی را که مبادرت به انجام قاچاق مینمایند، قاچاقچی یا سوداگر میگویند(قاسمی و یاوری،1391: 935). مسأله موادمخدر به عنوان یک مشکل ملی در اکثر کشورهای جهان و تنوع انواع موادمخدر و قاچاق بینالمللی آن یک مشکل جهانی میباشد. به ندرت میتوان کشوری را پیدا کرد که با معضل و مسأله موادمخدر و عوارض آن روبرو نباشد. موادمخدر تأثیر عمیقی هم بر ابعاد فردی و هم ابعاد ملی دارد. در بعد فردی، سلامت و زندگی افراد را با خطر مواجه میکند و در بعد ملی موجب بروز معضلات اجتماعی و عدم توسعهیافتگی کشورها میگردد. ایران یکی از کشورهایی است که در همجواری عمدهترین منطقه تولید و صادرات موادمخدر جهان قرار دارد. افغانستان منبع اصلی مواد مخدر در این منطقه است. همسایگی ایران با بزرگترین تولید کننده تریاک در جهان(افغانستان) و قرار گرفتن در مسیر بازار مصرف این مواد(اروپا و آمریکای شمالی) تأثیر مهمی در امنیت مرزهای کشور به طور عام و امنیت مرزهای جنوبشرقی به طور خاص داشته است. تمامی کشورهایی که در مسیر ترانزیت موادمخدر تولیدی از مناطق مثلثطلایی(جنوب شرق آسیا) و مناطق تولید در افغانستان و پاکستان به بازارهای مصرف قرار دارند، همواره در خطر سرریز، توزیع و مصرف موادمخدر هستند. این کشورها، در نتیجه این فرآیند مخوف، هزینههای هنگفتی را از نظر اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی متحمل میشوند و سرمایههای اجتماعی در آنها، رو به زوال و روند رشد و توسعه پایدار در این مناطق با کندی مواجه است. امروزه معضل تولید و قاچاق موادمخدر و اعتیاد از پدیدههای شوم کشورها محسوب شده و تواناییهای اقتصادی، ظرفیتهای امنیتی و انتظامی بسیاری را به خود معطوف داشته و جنبههای فراملی به خود گرفته است(غنجی،1386: 6). بر اساس برخی آمارهای منتشر شده، موادمخدر مهمترین منبع اقتصادی مردم افغانستان است که آن کشور از این طریق سالانه بیش از 2/1 میلیارد دلار درآمد دارد. ایران به لحاظ همسایگی با افغانستان و به ویژه به این علت که راه عبور کاروانهای قاچاق موادمخدر است، لطمات زیادی را متحمل میشود. یکی از نتیجههای ورود کلان موادمخدر از افغانستان به ایران، بالا رفتن آمار معتادان و جرم و جنایتهای ناشی از ترانزیت و توزیع این مواد در کشور بوده است(کریمیپور، 1379: 151). تک جداره بودن، کوتاهی مسیر و وجود فضاهای خالی در مرزهای شرقی ایران نیز بخشی از امتیازات مسیر ایران است(زرقانی، 1386: 151). صدور موادمخدر از شرق و جنوبشرق کشور برای مصرف داخلی و انتقال آن به بازارهای جهانی به ویژه اروپا، در ردیف مهمترین منابع ناامنی و بحران در این منطقه از کشور میباشد. از نگاه برخی از مسؤلان کشور، مکانیزم ورود، توزیع، حمل و انتقال موادمخدر، بخشی از توطئه کشورهای استعمارگر علیه امنیت ملی کشور و هدف نهایی آن، ایجاد اختلال در امنیت داخلی و گسترش فساد بین شهروندان است. این در حالی است که گسترش اعتیاد به موادمخدر، بحرانی جهانی است و چرخهای بینالمللی دارد؛ با این تفاوت که در چرخه جهانی موادمخدر، ایران به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی ویژه به صورت معبری اصلی برای انتقال این مواد مخرب به کشورهای دیگر(به ویژه غرب) در آمده است که در صورت عدم تدبیر مناسب مسؤلان ذیربط در این رابطه ممکن است آیندهای بحرانی در پیش آید که در آن صورت هزینه مقابله با این معضل امنیتی چند برابر خواهد شد(احمدی پور و همکاران،1390: 502). مهمترین تأثیرات تولید موادمخدر بر امنیت مرز و مناطق مرزی شرق کشور عبارتند از:
الف- قاچاق موادمخدر و افزایش درگیریهای مرزی
ب- قاچاق موادمخدر و افزایش تردد غیر مجاز
ج- قاچاق موادمخدر و تسهیل ورود سایر کالاهای قاچاق از مرزها
د- افزایش هزینههای کنترل و انسداد مرزی
ه- افزایش قاچاق موادمخدر در داخل کشور(زرقانی،1391: 521).
قاچاق کالا
یکی از ویژگیهای اصلی مناطق مرزی، دوری از مرکز کشور است. این مسأله جغرافیایی که از طبیعت مناطق مرزی ناشی میشود پیامدهای نامطلوبی را برای مناطق مرزی به همراه دارد که مهمترین آنها، محرومیت شدید و حاشیهای بودن این مناطق و قرار گرفتن آنها در مسیر امواج توسعه کشور است.). بیشک وجود محرومیتهای شدید اقتصادی و میزان بالای بیکاری در مناطق مرزی در افزایش عبور غیر مجاز افراد، قاچاق کالا و سایر اموری که مخل امنیت مرزی محسوب میشوند، تأثیر شگرفی دارد(زرقانی،1386: 18). وجود مرزهای گسترده استان با کشورهای پاکستان و افغانستان، بدون عوارض بازدارنده، و وابستگیها و تعلقات قومی و طایفهای، وضعیتی را مهیا ساخته است که ساکنان این استان به راحتی بتوانند با هم زبانان خود در این دو کشور ارتباط برقرار کنند(سیف،1387: 147). ضعف زیرساختهای لازم برای توسعه، مشکلات بخش کشاورزی، جوان بودن جمعیت، تقاضای فراوان برای مشاغل ساده و غیر تخصصی(بویژه در بخش خدمات و ساختمان)، و محدودیت این مشاغل را – که بخش عمده آن نیز نصیب افاغنه میشود- میتوان از عوامل اصلی گرایش به قاچاق برشمرد. به طور خلاصه، قاچاق کالا و سوخت عامل مهم امرار معاش«چتر بازان» مرزنشین مناطق جنوبشرقی است و فقر مهمترین عامل استمرار فعالیت غیر قانونی این گروهها شده است. رشد جمعیت، نبود زیر ساختهای مناسب اقتصادی و بیکاری مهمترین متغیرهای تأثیرگذار در پدیده قاچاق کالا و سوخت بوده است و سیاستهای اشتغالزای دولت در برنامه سوم توسعه نیز هیچ تأثیری در پدیده قاچاق سوخت نداشته است(نمک شناس، 1387: 69). بیشترین حجم قاچاق استان خراسان جنوبی از جنوب و عمدتاً از شهرهای زابل و زاهدان توسط شرکتهای حمل و نقل مسافری در قالب جاسازیهای مختلف، چتربازی و خودروهای قاچاق از طریق جادههای اصلی و فرعی و همجوار با استان سیستان و بلوچستان وارد میشود. بخش دیگری از قاچاق کالا از شرق و جنوب شرق استان از مبدأ کشور افغانستان به استان حمل میشود. مهمترین نوع کالاهای قاچاق ورودی عبارتنداز: سیگار، پارچه، کریستال، انواع لوازم صوتی و تصویری،لوازم آرایشی و بهداشتی، انواع لباسهای خارجی، انواع سموم نباتات خارجی، چای و برنج، آنتن ماهواره، انواع اسباب بازیها و ....(سیف،1387: 76). در مرزهای جنوبشرقی قاچاق انسان نیز رواج گستردهای دارد. در افغانستان، وقوع جنگهای داخلی طولانی مدت و فقر شدید اقتصادی دو عامل مهمی است که در قاچاق انسان نقش عمدهای دارند. سایر موارد از جمله قاچاق موادمخدر و ... نقش تبعی دارند. از یک سو در حال حاضر دولت، فاقد اقتدار لازم برای بسط حاکمیت خود به سراسر افغانستان و کنترل مؤثر امور امنیتی کشور است و از سوی دیگر بسیاری از خانوادههای افغان به ویژه آنهایی که در استانهای مرزی سکونت دارند بیمیل نیستند که اعضای خانوادهشان برای کسب درآمد به آن سوی مرزها عزیمت کنند. موارد زیادی وجود دارد که خانوادههای افغانی برای حمل موادمخدر و کسب درآمد، آگاهانه به قاچاق فرزندان خود تن دادهاند. علاوه بر این، جنگ داخلی افغانستان موجب شده کودکان، والدین خود را از دست بدهند و خود به عنوان نانآور خانواده تبدیل گردند. هیچ درآمدی سادهتر از آن نخواهد بود که آنها روانه کشورهای دیگر شوند. اگر چه گزارش دقیقی از قاچاق انسان در افغانستان وجود ندارد اما در سال 1383 حدود 700 نفر کودک به عربستان سعودی قاچاق شده است. بدون تردید میتوان حدس زد که همین تعداد و شاید هم بیشتر از آن به کشورهای عربی از جمله امارات متحده عربی و کویت قاچاق میشود(شفیعی،1389: 58). تردیدی وجود ندارد که بحث قاچاق انسان در مرزهای ایران و افغانستان رواج بیشتری دارد. اشکال مختلف این قاچاق عبارتنداز: وارد کردن غیرقانونی اتباع افغانستان برای کار در ایران، بهرهگیری از اتباع ایرانی و افغانی برای قاچاق موادمخدر، ازدواج زنان ایرانی با اتباع افغانی که هم ازدواج آنها عمدتاً به صورت غیرقانونی است و هم خروج اجباری آنها از ایران و اسکان آنها در افغانستان اغلب برخلاف میل آنها توسط شوهرانشان انجام میشود. بسیاری از زنان وقتی وارد افغانستان میشوند به سرنوشت نامعلومی گرفتار میشوند(غلامی،1390: 343).
قاچاق سوخت
پیدایش موضوع قاچاق سوخت در کشور ایران از جمله در شرق کشور به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی و اشغال افغانستان توسط روسها و متعاقباً مهاجرت گروه کثیری از مهاجرین افغانی به کشورمان بر میگردد. به طوری که سهولت رفت و آمدها و بر قراری مراودات طرفین با یکدیگر سبب شد تا در شرق کشور خروج فرآوردههای نفتی که به عنوان سرمایههای ملی تلقی میشود، حرص و طمع افراد سودجو را فراهم نماید(امینی،1389: 130). عمده قاچاق سوخت در شرق کشور به افغانستان و پاکستان بر میگردد. بنابراین سوختی که از مبادی رسمی و غیر رسمی کشورمان به افغانستان قاچاق میشود سالانه حدود 600 هزار تن برآورد شده که روزانه معادل 2 میلیون لیتر حدود 25٪ سوخت مورد نیاز کشور افغانستان است. روشها و نحوه انتقال سوخت به افغانستان علاوه بر اینکه حائز اهمیت است نقش اساسی را ایفا میکند. هم اکنون عمده قاچاق سوخت از طریق جاسازی در ظروف 20 لیتری یا باک اتوبوسهایی که از مشهد و دیگر شهرهای مرکزی ایران به زابل و سایر شهرهای مرزی افغانستان تردد میکنند، صورت میگیرد. جایگاههای موجود در شهرهای مناطق مرزی مثل زابل، نهبندان و ... نیز در این امر تأثیر به سزایی دارند. کامیونهای حامل کالا به افغانستان نیز در انتقال سوخت قاچاق فعال میباشند به طوری که روزانه حدود 2500 دستگاه کامیون به کشور افغانستان کالا حمل میکنند. قسمتی از قاچاق سوخت در پوشش حلالها، تینر، رنگ و انتقال از طریق مبادی رسمی، جاسازی در بین کالاهای صادراتی از طریق مسافرین عازم افغانستان صورت میپذیرد. قاچاق سوخت از طریق نفتکش و اخیراً به وسیله واگنهای مخزندار راه آهن را باید به موضوع فوق اضافه نمود هر چند ناجا تلاش عمده خود را صرف مبارزه با قاچاق سوخت معطوف کرده است ولی باید اذعان داشت قاچاق سوخت، خروج ارز و اخلال در چرخه اقتصادی کشور را در پی دارد و باعث میشود مشاغل کاذب پدید آید. علاوه بر تبعات اقتصادی این معضل، مشکلاتی مانند آلودهشدن کارکنان ناجا، ایجاد مشاغل کاذب همراه با سود سرشار برای عدهای خاص به عنوان عوامل اصلی قاچاق سوخت، آلودهشدن بخشی از مدیران یا کارکنان دستگاههای دولتی در این زمینه و همچنین درگیر شدن بخش عمدهای از جمعیت فقیر مناطق مرزی با این موضوع از عوارض و پیامدهای این معضل اقتصادی است(دهمرده،1390: 132).
ترددات اتباع بیگانه در مرز
یکی از پیامدهای مهم و منفی بیثباتی و جنگ در افغانستان برای ایران، هجوم سیلآسای مهاجرین افغانی بود که وارد ایران شدند. مهاجرین افغانی که اکثراً شیعه هزاره و تاجیک بوده و با ایران ارتباط نزدیکی داشتند، تحت فشار گروههای دیگر به ویژه پشتونها و طالبان راه ایران را در پیش گرفتند که این مسئله پیامدهای منفی را برای ایران به همراه داشته است. بیشترین رقم مهاجران غیرقانونی ایران را افغانیها تشکیل میدهند. بسیاری از مهاجران از استانهای مرزی وارد ایران میشوند. این مناطق به خاطر هممرزی با ایران، عمداً در شمول اقدامات نوسازانه شوروی و توسعه زیرساختها در زمان اشغال این کشور قرار نگرفتند. هر چند خراسان، در توسعه هرات نقش مهمی داشت ولی استانهای فراه، نیمروز و هلمند در افغانستان از فقیرترین مناطق آن کشور محسوب میشوند. بیشتر مهاجران از این مناطق هستند. فقر حاکم بر استانهای مرزی ایران از جمله سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی نیز این واقعیت را تشدید کرده است. ایران جاذبه زیادی برای کارگران افغانی دارد. مهاجرت به ایران و تماس با دوستان و بستگانی که پیش از این به ایران رفتهاند در کنار فرصتهای شغلی در بخش کشاورزی، ساختمانسازی و خدمات، عامل دیگری در جذب مهاجران میباشد. ارزهای ارسالی از ایران نیز برای اتباع افغانی بسیار مهم است(عباسی،1390: 190). اگر شرایط زندگی در افغانستان به گونهای باشد که افغانها مجبور شوند بین مرگ و زندگی یکی را انتخاب کنند، مسلماً با هر راه ممکن تلاش خواهند کرد به ایران مهاجرت نمایند و تنها راه جلوگیری از ورود آنها ثبات در افغانستان و رشد و توسعه آن کشور میباشد. بدین ترتیب ثبات و بیثباتی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در افغانستان تحت هر شرایطی بر امنیت ملی ایران تأثیر مستقیم و غیرمستقیم دارد که حفاظت از آن با هزینههای سنگین هم امکانپذیر نیست. در دو دهه اخیر نیز بیثباتی، جنگ داخلی و رقابتهای بیگانگان در سرزمین افغانستان پیامدهای گوناگونی از جمله ناامنی، هجوم آوارگان و مسائل ناشی از آن را در بر داشته است. به طوری که موج آدمربایی به ویژه در مناطق روستایی و حتی درون شهرهای خراسان راه یافت و بخش چشمگیری از توان و زمان مردم و حکومت ایران را به خود اختصاص داد.
حضور نیروهای خارجی در منطقه
حضور قدرتهای فرامنطقهای بویژه ایالات متحده آمریکا و اسرائیل در کشورهای مجاور ایران با توجه به سابقه دشمنی و خصومت آنان با جمهوری اسلامی ایران، بدون شک تأثیرات منفی زیادی بر امنیت ملی ایران به طور عام و امنیت مناطق مرزی به طور خاص خواهد داشت(زرقانی،1386: 8). منطقه خاورمیانه و غرب آسیا به دلیل موقعیت جغرافیایی ویژه، منابع عظیم انرژی و ویژگیهای ژئوپلیتیکی خاص خود همواره در کانون توجهات قدرتهای بزرگ از گذشته تا به امروز بوده است. این قدرتها همیشه در پی حضور و اعمال قدرت خود بر این منطقه و در نتیجه تأمین منافع پایدار خود بودهاند. حادثه 11 سپتامبر شرایط را برای حضور بیش از پیش قدرتهای خارجی به بهانه حفظ صلح و امنیت منطقهای و بینالمللی در منطقه فراهم نمود. اشغال کشور افغانستان و پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه صحت این مطلب را به اثبات میرساند. حضور این نیروها در افغانستان نه تنها به امنیت افغانستان و منطقه کمک نکرده، بلکه خشونت و ناامنی را در منطقه افزایش داده است(راستی و رحیمی،1382: 167). حضور ایالات متحده در کشورهای پیرامون ایران برای به چالش کشیدن امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، همواره یکی از سیاستهای اصلی آن در قبال ایران به ویژه در سالهای اخیر بوده است. همچنین آمریکا سیاست خصمانه چند بعدی را برای تضعیف نظام جمهوری اسلامی ایران در ساختار امنیتی منطقه دنبال میکند که تنشسازی فرقهای، گسترش ایرانهراسی و بهرهبرداری ابزاری از سازمانهای تروریستی منطقهای برخی از مصادیق آن هستند. در این راستا افزایش بیثباتی امنیتی برای دفاع موزاییکی در برابر گروههای تروریستی فرقهای، خلل در نظام امنیت استانهای مرزی، رشد نامتناسب زیر ساختهای امنیت مرزی متناسب با حجم تهدیدهای برون سیستمی و سیاست اجرایی دولت مردان آمریکا برای حضور نظامی بلند مدت در افغانستان باعث شده، فضا برای تحرک گروههای تروریستی فراهم شود. آمریکا با حضور خود در منطقه، همواره زمینههای ناامنی و بیثباتی منطقهای را فراهم کرده تا حضور بلندمدت خود را توجیه و تثبیت نماید(احمدی پور و همکاران،1390: 500). پایگاه شیندند در غرب افغانستان و در نزدیکی مرزهای شرقی ایران که توسط ارتش شوروی سابق ساخته شده بود. اکنون در تصرف نیروهای آمریکایی قرار دارد. ناتو در حالی خبر از بازسازی و توسعه پایگاه هوایی شیندند میدهد که در سال جاری پنتاگون از احداث پایگاه هوایی جدیدی در مجاورت فرودگاه شیندند خبر داد. بر مبنای این خبر، پنتاگون در نظر دارد تا علاوه بر ساخت این پایگاه در نزدیکی مرزهای شرقی ایران، 2 پایگاه هوایی دیگر در ولایتهای«مزار شریف» و «هلمند» با بودجهای بالغ بر یک میلیارد و سیصد میلیون دلار احداث کند. یکی از اهداف آمریکا در افغانستان و خاورمیانه، محدود کردن حاشیه امنیتی و نفوذی ایران است.
نتیجهگیری
تأمین امنیت یکی از دغدغههای اساسی و دائمی انسان در طول تاریخ بوده است. تاریخ شاهد این ادعا است که انسان در طول زمان برای بدست آوردن امنیتی پایدار به راهکارها و شیوههای مختلفی متوسل شده است. امروزه مناطق مرزی، یکی از نقاط حساس کشور به شمار میروند. شناخت تأثیر عوامل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بر امنیت این مناطق از اساسیترین نکات در درک آسیبپذیریهای امنیتی به منظور جلوگیری از هرگونه تنش و کنشهای ضد امنیتی به شمار میرود. تبیین وضعیت و شرایط مرز در نواحی جنوبشرقی کشور به لحاظ تأثیرات بالقوه و بالفعلی که این مقوله در امنیت منطقه و کشور میگذارد، یک ضرورت اجتنابناپذیر است. مناطق بیثبات همجوار ایران به خصوص در مرزهای جنوبشرقی باعث چالشهای راهبردی شده و عدم رشد فرآیند دموکراسی و ناپایداری حکومتهای پیرامونی و گسترش اقتدار قومی آنها و نیز وجود بزرگترین قطب تولید موادمخدر و انواع قاچاقها در مرزهای شرقی و جنوبشرقی بر آسیبپذیری مرزهای جغرافیایی و امنیتی ایران افزوده است. یکی از مهمترین مختصات امنیتی عمیق خارجی جمهوری اسلامی ایران، افزایش منازعات مسلحانه فرقهای و گروههای تروریستی است، به طوری که گروههای وهابی با سازماندهی تشکلهای سیاسی- نظامی به صورت مستقیم در ترتیبات امنیتی منطقهای وارد شدهاند که بیشتر از ابزار و شیوههای مبارزاتی غیرقانونی مانند عملیات انتحاری، بمبگذاری، گروگانگیری، قتل و ... استفاده میکنند. تهدیدات و نقاط ضعف مرزهای جنوبشرقی به مراتب بیشتر از نقاط قوت و فرصتهای موجود آن است. بنابراین باید استراتژیها و راهبردهایی در ساماندهی مرزها در نظر داشت که بتوانیم تنشهای مرزی را به حداقل کاهش داده و از تمام فرصتها و پتانسیلهای به خوبی استفاده شود تا امنیت پایداری در مرزها به وجود آید.
پیشنهادها و راهکارها
- انجام اقدامات یکپارچه برای خروج اتباع افغانستان از کشور با استفاده از حمایتهای بینالمللی و تشویق آنها برای عزیمت به کشورشان؛
- اتخاذ استراتژی دو جانبه در برخورد با شرارتهای مرزی و مسأله قاچاق؛
- احیا تبادلات مرزی دو جانبه از طریق فعال کردن بازارچههای مرزی با مشارکت کشورهای همسایه به منظور فراهم آوردن فرصتهای شغلی در دو سوی مرز و جلوگیری از اشاعه مشاغل کاذب و روی آوردن جوانان به موادمخدر؛
- تعیین دقیق نوار مرزی در رودخانههای مرزی با توجه به توافقات و معاهدات بینالمللی موجود؛
- برقراری روابط با کشور افغانستان در محدوده استانهای هممرز در ابعاد مختلف؛
- انجام امور فرهنگی در افغانستان و پاکستان به منظور بالا بردن فرهنگ اجتماعی زیستن و رعایت حق و حقوق دیگران؛
- گفتگوی مرزی و حل اختلافات با انتخاب استراتژی گفتگو و در پیش گرفتن سیاست تنشزدایی و صلحجویی برای مبادله افراد شرور و سارق؛
- شناسایی تواناییهای منابع معدنی و طبیعی افغانستان با بکارگیری نیروی متخصص ایرانی؛
- استفاده از قابلیتها و ظرفیتهای فرهنگی و قومی در مناطق مرزی ایران و افغانستان؛
- اخذ جرایم سنگین از قاچاقچیان که عامل بازدارنده قاچاق به خصوص فرآوردهای نفتی گردد؛
- تقویت و توسعه روابط دو جانبه با کشورهای همسایه شرقی به ویژه در ارتباط با مسائل امنیتی؛ نظامی و تعهدات قابل اجرا در این زمینه؛
- اتخاذ سیاستهای جامع و اثربخش در ارتباط با کنترل مرزها که ضمن افزایش کنترل و نظارت بر آن، تسهیلکننده روابط سالم و تقویتکننده تعاملات باشد؛
- هماهنگی دستگاهها، ارگانها و سازمانهای مرتبط با مسائل مرزی و روابط فیمابین ایران و افغانستان.
معصومه دهمرده(1392)، بررسی و تحلیل چالشهای امنیتی مرزهای شرقی ایران (با تأکید بر استان خراسان جنوبی)، بیرجند: همایش ملی خراسان جنوبی؛ نظم و امنیت.